Monday, April 27, 2015

سود و زیان ارزشیابی با نمره

نمره دادن به دانش آموزان چه سودی دارد؟
پیر مرل برگردان آریا نوری
آیا نمره ابزار قابل اعتمادی برای سنجش میزان توانایی ها و ارزش های یک دانش آموز محسوب می شود؟ به گفته ی محققان خیر! نمره دادن و تصحیح برگه ها با خطر انحراف مواجه است و به همین دلیل نیز پیر مرل، نمره دادن را امر خطرناکی می داند.
زمانی که در مورد درست بودن نمره‌ها از 900 دانش‌آموز سؤال کردیم ، جواب‌های بسیار جالبی به دست آمد : « معلم در حق من بدی کرد » ، «این اصلاً حق من نبود » ، « اگر همین درس را با معلم دیگری برمی‌داشتم قطعاً نمره‌ام بسیار بالاتر می‌شدتنها یک دانش‌آموز از هر 6 نفری که از آن‌ها سؤال شد معتقدند که اگر در درس فرانسه برگه‌ی امتحانی‌شان را معلم دیگری تصحیح می‌کرد ، همین نمره را کسب می‌کردند. درمجموع 50 درصد دانش آموزان معتقدند اگر برگه‌های آن‌ها توسط معلمان دیگری تصحیح می‌شد ، نمره‌های متفاوتی کسب می‌کردند.
….



Monday, March 09, 2015

دوازده سالگی وبلاگ و طرح ارزشیابی توصیفی!مبارک باد

سلام بر همراهان ، همکاران ،پژوهشگران،موافقان و مخالفان طرح ارزشیابی توصیفی ! در سراسر جهان


بد نیست نگاهی به وضعیت اجرای طرح پیش آزمایشی ارزشیابی توصیفی در چنین روزی در 12 سال پیش !یعنی 18 اسفند 1381 بیندازید!در آن روز این طرح در 25 کلاس درس در سطح کشور در دست اجرا بود.
http://arzeshyabytosify.blogspot.com/2003_03_09_archive.html
معین

دوشنبه 18 اسفند 1393

ارزش های ارزشیابی توصیفی

زمان گذار دائمی به ارزیابی توصیفی فرا رسیده است
ونسان تروژه برگردان آریا نوری




باید این مساله را مورد اشاره قرار داد که یکی از ماهیت های اصلی نظام آموزشی و مدرسه ، ایجاد حس رقابت در دانش آموزان به عناوین مختلف است. بدون شک تا به امروز اولین راه سنجش دانش آموزان و مقایسه ی ایشان با یکدیگر، نمرات درسی بوده است. اما باید به این مساله اذعان داشت که امروزه نمرات درسی جایگاه و کارکردی  پیدا کرده اند که الزاما با ماهیتشان سازگاری ندارد.

متخصصان و محققان در حوزه ی علوم آموزشی از مدت ها پیش به این مساله واقفند که نمره هایی که به دانش اموزان داده می شود اغلب ماهیتی دلخواهانه ( Arbitraire ) و جهت گیرانه ( Subjective ) دارند. در سال 1938 ، دو روانشناس به نام های هنری لوگیه ( Henri Laugier  ) و داگمار وینبرگ ( Dagmare Weinberg ) نتایج تحقیقات خود را در پژوهشی بین المللی در مورد امتحانات و نمرات منتشر کردند.  (1) این دو محقق برگه های امتحانی یکسانی را برای تصحیح به معلمانی مختلف سپردند و نتایج بسیار متفاوتی به دست آورند : بین کمترین نمره و بیشترین نمره ای که به یک برگه ی امتحانی داده شده بود ، در درس فیزیک 8 نمره ، ریاضی و انگلیسی 9 نمره ، زبان لاتین و فلسفه 12 نمره و در نهایت در درس زبان فرانسه 13 نمره اختلاف وجود داشت! به همین منوال تحقیقاتی که نتایج آن ها به دنبال نتایج این دو تحقیق منتشر شد ، اختلاف زیاد موجود بین نمره هایی که معلمان می دهند را نشان دادند. اما مساله تنها به همین جا ختم نمی شود ، تحقیقات نشان داده اند یک معلم می  تواند در شرایطی مختلف به برگه ای یکسان نمراتی کاملا متفاوت بدهد. (2) اگر معلم نسبت به دانش آموز شناخت داشته باشد ، ویژگی های کلی دانش آموز می تواند در نمره ی وی به صورت ناخودآگاه تاثیر داشته باشد : ظاهر فیزیکی ، طرز لباس پوشیدن ، وضعیت بدنی و در نهایت طرز رفتار یک دانش آموز می تواند بر سخت گیری یا آسان گیری معلم او در حین تصحیح برکه تاثیر داشته باشد. امروزه در آموزش و پرورش فرانسه این نوع تاثیر گذاری بر معلم را به اصطلاح تاثیر هاله ای ( Effet de Hallo ) می نامند.
 تاثیر هاله ای ، عوارض و عواقب آن
امروزه حتی این مساله نیز به خوبی نشان داده شده که جنسیت دانش آموز نیز می تواند در نمره دادن یک معلم تاثیر گذار باشد. از طرفی رفتار یک دانش آموز در کلاس درس نیز مهم است : کدام معلمی تا به الان میلی به این مساله نداشته که یک دانش آموز شلوغ را تنبیه کند و برای مثال برای این کار به صورت سیستماتیک به دیکته های وی نمره ی پایینی ندهد؟ به همین ترتیب برخی از معلمان زمانی که از یک دانش آموز از همان ابتدای سال تصویر ذهنی بدی پیدا می کنند ، ممکن است تا آخر سال به او نمراتی یکسان و پایین بدهند ، حال فرقی ندارد دانش آموز برگه اش را خوب نوشته باشد یا خیر. از طرفی دیگر ترتیب تصحیح برگه های امتحانی نیز خالی از اهمیت نیست : اگر معلم برگه ی متوسطی را پس از تصحیح یک برگه ی خوب صحیح کند احتمالا به آن نمره ی پایینتری خواهد داد تا زمانی که آن را پس از تصحیح برگه ای ضعیف صحیح کند.
 سطح کلی کلاس نیز در تصحیح معلم تاثیر گذار است ، برگه ی امتحانی یک دانش آموز می تواند با توجه به سطح کلاس ، خوب ، متوسط و یا ضعیف باشد. در نهایت نیز محققی این مساله را عنوان کرده است که : «تحت فشار جامعه ، معلمان احساس می کنند که برای اعتبار داشتن، همیشه باید تعدادی نمره ی بد نیز داشته باشند ، حتی در کلاس هایی با سطح بالا.» (3)
به همین دلیل است که پس از حوادث ماه مه سال 68 در فرانسه ، ادگار فورEdgar Faure) ، وزیر آموزش و پرورش وقت ، نهایت تلاش خود را به کار برد تا تغییراتی اساسی در شیوه ی نمره دهی معلمان در مدارس ایجاد کند. وی پیشنهاد کرد تا شیوه ی نمره دهی از 1 تا 20 تغییر کرده و الگویی کلی تر – از A تا E – جایگزین آن شود. وی در بخش نامه ای از معلمان درخواست کرد تا  « در وهله ی اول نسبت به نسبی بودن نمرات آگاهی داشته و پس از آن نسبت به شیوه ی جدید نمره دهی واکنش هایی دراماتیک از خود نشان ندهند.» (4) اما تنها با گذشت چند سال این بخش نامه به دست فراموشی سپرده شد و شیوه های سنتی نمره دهی باز هم در اکثر مدارس رواج پیدا کرد.

علت این مساله که شیوه ی سنتی نمره دهی ، حتی با وجود تمامی عواقب آن که محققان نشان داده اند ، هنوز هم به صورت گسترده مورد استفاده قرار می گیرد را در کجا باید جست و جو کرد؟
 فرهنگ دسته بندی و گزینش
اولین دلیل این مساله به تاریخ مدرسه در فرانسه بر می گردد. برای اولین بار یسوعی ها ( اعضای فرقه ای مذهبی به نام انجمن عیسی) بودند که در قرن هفدهم سنت نمره دهی  و رده بندی دانش آموزان را در مدارس خود بنا نهادند ( در ابتدا نمره ها از 1 تا 6 بود ). هدف ایشان از این کار تربیت نخبگان برای رویارویی با پروتستانیسم بود بنابراین قصد آن ها نه آموزش به همه ، که جدا کردن بهترین ها بود. ناپلئون اول نیز دقیقا از همین الگو برای دبیرستان های فرانسه بهره برد. اما این در آغاز جمهوری سوم فرانسه ( در حال حاضر فرانسه پنجمین جمهوری خود را سپری می کند) بود که اهمیت بسیار زیادی به فرهنگ ارزیابی ، دسته بندی و گزینش – از ابتدای تحصیل و در مدارس ابتدایی – داده شده و بسیار مورد توجه قرار گرفت ( زدن اسامی دانش آموزان برتر هر هفته در بورد مدرسه ، اعطای جایزه در آخر سال تحصیلی و . . . ) این نظام آموزشی در تمامی کشورهایی که برای پایه گذاری نهاد مدرسه ی خود از فرانسه الگو برداری کردند ، به چشم می خورد ؛ اما در کشورهای پروتستان که در آن ها تاریخ آموزشی فراز و نشیب های کمتری از فرانسه داشته ، ارتقای شیوه های ارزیابی آسان تر بوده است. برای مثال در کشور فنلاند که امروزه قوی ترین و بهترین نظام آموزشی دنیا را دارد ، تا سن 13 سالگی به دانش آموز هیچ گونه نمره ای داده نمی شود ، بلکه معلمان تنها نظرات خود را به این منظور ارائه می کنند که هر دانش آموز به نقاط ضعف و قوت خود پی ببرد. در انگلستان ایالات متحده نیز ارزیابی های تحصیلی کمتر بر پایه ی دانش آکادمیک دانش آموز بنا شده و شاخه های بسیار گسترده تری را در بر می گیرند : تحقیق ، پژوهش ، بیان شفاهی ، فعالیت های هنری و ورزشی ، شرکت در حیات گروهی مدرسه و . . .
 درخواست خانواده ها
دلیل بسیار مهم دیگری هم برای اصرار بر بهره وری از سیستم نمره دهی سنتی وجود دارد و آن درخواست خانواده هاست. والدین کاملا حق دارند که بدانند فرزندشان نسبت به درخواست های مدرسه به چه نحوی عمل ی کند ، به خصوص با توجه به شرایط امروزی که موفقیت در مدرسه به طور مستقیم زندگی حرفه ای و اجتماعی فرد در آینده را تحت شعاع قرار می دهد. به همین علت والدین انتظار دارند که در جریان وضعیت درسی فزندشان باشند و به این منظور هم انتظار همان نظام سنتی نمره دهی را دارند که خودشان تجربه کرده اند؛ به علاوه این مساله هم کاملا طبیعیست که معلمان معیارهایی در اختیار داشته باشند تا بدانند دانش آموزانشان به چه میزانی مطالب تدریس شده را فرا گرفته و در درس پیشرفت کرده اند.
همه ی این مسائل سبب شده تا از بیش از 30 سال پیش تا کنون مطالعات بسیاری در مورد نقش ارزیابی در فرایند یادگیری صورت بگیرد. محققان با گذار بررسی های بسیار، نشان داده اند که اصولا نمره دهی از لحاظ آموزش و یادگیری کافی نیست. در واقع نمره به درستی نمی تواند تمایزی بین آنچه که دانش آموزان به درستی فرا گرفته اند و مبحتی که در آن مشکل دارند ایجاد کند. نمره ی 10 در درس ریاضی نشان می دهد که دانش آموز تنها نیمی از درس خود را به درستی فرا گرفته اما  نه کدام بخش را و یا ممکن است نیمی از هر درس را فرا گرفته باشد. به عبارت دیگر نظام نمره دهی مربوط به نظام آموزشی ای می شود که تنها هدف آن دسته بندی دانش آموزن است اما اگر هدف اصلی نظام آموزشی یک کشور مقابله با شکست تحصیلی دانش آموزانش باشد ، نظام نمره دهی نه تنها سودی ندارند بلکه می تواند به سان سدی بر سر راه عمل کند.
در اواخر دهه ی 1970 میلادی ، محققان حوزه ی آموزشی صحبت از ارزیابی " سازنده "(ارزشیابی تکوینی) به میان آوردند. (5) در پس این عبارت که ممکن است تا حدی ضمنی و ناهنجار به نظر برسد، اصل آموزشی کاملا ساده ای قرار دارد که ژان ماری دو کتل ( Jean‑Marie De Ketele ) به خوبی آن را عنوان می کند : « اشکال های دانش آموز بخشی از یک فرایند آموزشی طبیعی هستند.» (6)
 هدف اصلی در این میان گنجاندن ارزیابی دانش آموزان و نتایج آن  در فرایند آموزش به ایشان است تا آن ها بدانند در چه قسمت هایی ضعف و در چه قسمت هایی قوت دارند نه اینکه ایشان را به خاطر نتایج ضعیف بازخواست کرد. این مساله در عین حال نیازمند گوناگونی روش های ارزیابی با توجه به نیازهای دانش آوزان ( فعالیت های کتبی مختلف ، پرسش های شفاهی و . . . ) و هدف درس مورد نظر است. بسیار بهتر است سر کلاس درس دانش آموزان گروه بندی شوند ، سپس به ایشان تمارینی داده شود و آن ها به صورت گروهی به حل تمرین بپردازند ، سپس معلم با توجه به نیاز دانش آموزان به توضیح تمرین و نحوه ی حل آن بپردازد تا زمانی که معلم سر کلاس آزمونی برگزار کند و سپس به هرکس که نمره ی پایینی آورد جریمه بدهد. یادمان باشد ، زمانی که دانش آموزان تمرین ها را سر کلاس به صورت گروهی حل می کنند دیگر اصلا نیازی نیست که معلم تک تک به رفع اشکالات ایشان بپردازد ، دانش آموزان قوی تر و کسانی که تمرین ها را به درستی حل می کنند می توانند به راحتی آن را برای هم گروهی های خود توضیح بدهند.به این ترتیب معلم تنها نیاز پیدا می کند مساله ای را توضیح بدهد که اکثریت قریب به اتفاق کلاس متوجه آن نشده اند ، به این ترتیب در وقت هم صرفه جویی می شود. این شیوه از به این معنا نیست که معلم به هیچ عنوان نباید آخر کلاس یک ارزیابی کلی و نمره دار انجام بدهد ، بلکه اگر قبل از آن وی مرحله ی ارزیابی سازنده را طی کرده باشد ، دانش آموزان برای ارزیابی نمره دار در آخر کلاس بسیار آماده تر نسبت به زمانی خواهند بود که معلم بلافاصله به سراغ ارزیابی نمره دار برود.
 ارزیابی به شیوه ای دیگر ، یک سرمایه گذاری پر هزینه
مسائل عنوان شده از سال های پیش تا کنون به آموزگاران آموزش داده می شود اما هنوز هم بسیاری از ایشان آنطور که شایسته است در تدریس خود از آن ها بهره نمی برند. به جز فاکتور سنت دلیل اساسی دیگری برای این مساله وجود دارد : ارزیابی سازنده ، برای آنکه موثر واقع شود، نیازمند شکل گیری تغییراتی اساسی و گسترده در شیوه ی اداره ی کلاس و در نتیجه صرف وقت و انرژی فراوانی از سوی معلم است. مشخص کردن درسی که در هر روز قرار است تدریس شود ، آماده کردن تمریناتی مناسب و متناسب با نیاز تمامی دانش آموزان به خصوص دانش آموزان ضعیف تر ، اداره ی کلاس و رویارویی با مسائلی که همیشه ممکن است در کلاس درس پیش بیاید و . . . همه و همه وظیفه ی بسیار سنگینیست که نیازمند تجربه ای طولانی ، تلاشی دو چندان و انگیزه ای بالاست.
گذار از نمره دهی به ارزیابی تنها مربوط به نمره دادن یا ندادن به دانش آموزان نمی شود بلکه نیازمند شکل گیری تغییراتی اساسی در نظام آموزشی فرانسه ( یا هر کشور دیگری در دنیا ) است که همچنان اساس کار خود را رقابت بین دانش آموزان قرار می دهند. این کار نیازمند تغییرهایی اساسی و پایه ای در روند آموزش است. برای مثال فردریک توپن ( Frédéric Tupin  ) ، محقق ، این مساله را نشان داده است که در بین معلمان فرانسه ، کسانی که در کلاس های خود بیشتر از فرهنگ عامه برای درس دادن استفاده می کنند نه تنها توانسته اند با موفقیت فاصله ی میان دانش آموزان متعلق به طبقات محروم و ثروتمند جامعه را کاهش دهند ، بلکه در روند آموزشی نیز بسیار موفق تر از سایرین بوده اند ، صد البته این مساله نیازمند تسلط بسیار بالا از یک طرف و دگرگونی شیوه های سنتی تدریس از طرفی دیگر است.
توپن از ورای تحقیق خود به درستی این مساله را نشان داده که اگر هدف یک نظام آموزشی – حال در هر کشوری از دنیا – مقابله با شکست تحصیلی دانش آموزان باشد ، تغییرات گسترده و پایه ای نه تنها در شیوه ی ارزیابی که در شیوه ی تدریس و اداره ی کلاس باید صورت بگیرد.


(1) Henri Laugier et Dagmare Weinberg, Recherche sur la solidarité et l’interdépendance des aptitudes intellectuelles d’après les notes des examens écrits du baccalauréat, Chantenay, 1938.
(2)  Jean-Marie De Ketele, L’Évaluation, approche descriptive ou prescriptive, De Boeck, 1992.
(3) André Antibi, La Constante macabre ou Comment a-t-on découragé des générations d’élèves ?, Math’Adore, 2003.
(4) Circulaire du 6 janvier 1969.
(5) Linda Allal, Jean Cardinet et Philippe Perrenoud (dir.), L’Évaluation formative dans un enseignement différencié, 5e éd. Peter Lang, 1989.
(6) Jean-Marie De Ketele, « Contrôles, examens, évaluations », in Jacky Beillerot et Nicole Mosconi (dir.), Traité des sciences et des pratiques de l’éducation, Dunod, 2006.

(7) Frédéric Tupin, Démocratiser l’école au quotidien, Puf, 2004.
پرونده ی آریا نوری در انسان شناسی و فرهنگ : http://www.anthropology.ir/node/24940
ایمیل نویسنده : aria.nouri@ut.ac.ir
منبع :
مجله ی علوم انسانی فرانسه ، تاریخ انتشار :  15/06/2011


Monday, February 23, 2015

موافقان و مخالفان ارزشیابی توصیفی در مدارس فرانسه

مباحث تربیتی جاریپیرامون ارزشیابی توصیفی در ایران موضوعی من در آوردی نبوده و کار دوازده ساله ما در ایران پیرامون آن، نشانه هوشمندی و درایت و دلسوزی  است! انجام ارزشیابی  به شیوه هایی بهتر در فعالیت های یاددهی یادگیری، دغدغه ی  نظام های آموزشی در همه جهان است حتی در فرانسه! یادداشت امروز آقای آریا نوری در لینک زیر  در همین رابطه، خواندنی است.
معین
چهارم اسفند 1393
نمره دادن به دانش آموزان ، آری یا خیر؟
گردآوری و اقتباس آریا نوری
ایمیل نویسنده : aria.nouri@ut.ac.ir


با توسعه و گسترش آموزش مدرن ، بیش از پیش بحث و تبادل نظر در مورد این مساله که آیا اصولا باید برای ارزیابی دانش آموزان به ایشان نمره داد یا خیر ، مطرح می شود. گروهی بر این باور هستند که دیگر زمان نمره دادن به دانش آموزان به پایان رسیده و باید به فکر نوآوری در شیوه های ارزیابی بود. این گروه بر این باورند که فرایند نمره دادن به دانش آموزان سبب ناامیدی ایشان در صورت کسب نمرات پایین خواهد شد. گروهی نیز بر این باورند که خیر ، همچنان باید برای ارزیابی دانش آموزان از شیوه های سنتی بهره بود چرا که دانش آموزان تنها زمانی که بدانند باید امتحان بدهند و نمره کسب کنند به درس خواندن خواهند پرداخت.
هفته ی گذشته وزارت آموزش و پرورش فرانسه پس از ماه ها بحث و جدل و در نهایت برگزاری نشستی ملی با حضور متخصصان حوزه ی آموزش ،  تصمیم گرفت تا همچنان از نظام نمره دهی بهره ببرد ، اما دست مدارس را در تغییر شیوه های ارزیابی باز گذاشت و به آن ها اختیار عمل بیشتری نسبت به گذشته اعطا کرد. حال باید منتظر ماند و دید در نهایت آیا نظام نمره دهی به شیوه ی سنتی سر جای خود باقی خواهد ماند و یا اینکه نظامی نوین به تدریج جایگزین آن خواهد شد؟
در این مقاله دو معلم مقطع راهنمایی با ذکر دلایل خودشان از موضع خود دال بر نمره دادن یا ندادن به دانش آموزان دفاع می کنند.
طرفدار سفت و سخت نمره دادن . . .
صورتی زاویه دار ، سایه ای بلند ، ریش پروفسوری کم پشت و موهایی نسبتا نا مرتب . . . فرانسوآ کلر (François Clair ) معلم یکی از مدارس راهنمایی منطقه ی نوزده  ( 19 éme arrondissement ) پاریس است. نزدیک به بیست سال است که او در مدرسه ی راهنمایی ژورژ روئو ( Georges Rouault ) به حرفه ی تدریس اشتغال دارد. این معلم با تجربه که مسئول آموزش الکترونیک در سندیکای اصلی معلمان فرانسه ( SNES ) نیز هست ، از اولین روز تدریسش تا به الان ، به شیوه ی سنتی به دانش آموزانش نمره می دهد : « من این کار را به خاطر خود دانش آموزانم انجام می دهم. »
این معلم با تجربه همچنین دارای مدرک DEA ( Diplome d’études approfondies) فرانسه نیز هست. ( این دوره ی آموزشی برای اولین بار در سال 1964 در دانشگاه های فرانسه شکل گرفت. این دوره یک ساله بوده و حداقل شرط برای گذراندن آن داشتن مدرک کارشناسی ارشد آموزش بوده است. به نوعی می توان این دوره را دوره ای میانی بین مدرک کارشناسی ارشد و دکترای رشته ی آموزش در نظر گرفت. شایان ذکر است که این مدرک در سال 2005 دستخوش تغییراتی شد.) خیلی مواقع پیش می آید که وی به دانش آموزان نمرات پایینی نیز بدهد چرا که : « برخی از دانش آموزان هنوز معنای کار و تلاش را فرا نگرفته اند.»
کلر اعتقاد دارد که تنها به نیازهای دانش آموزانش پاسخ می دهد : « در سال 1980 من در مدرسه ی سنه مارن  ( Seine-et-marne) تدریس می کردم. ما تصمیم گرفتیم برای مدتی به صورت آزمایشی فرایند نمره دادن به دانش آموزان خود را متوقف کنیم. پس از دو سال اما همه چیز به هم ریخت ، والدین از شیوه ی ارزیابی ما چیزی سر در نمی آوردند و خود دانش آموزان هم تمایل داشتند که ما به همان شیوه ی سنتی قدیمی از آن ها امتحان بگیریم و به ایشان نمره بدهیم. مشخص شدن بالاترین و پایینترین نمره در کلاس و متوسط نمره ی دانش آموزان ، به ایشان این امکان را می داد تا بدانند از نظر درسی چه جایگاهی در کلاس دارند.»
فرانسوآ کلر تلاش بسیاری می کند تا دانش آموزان پیشرفت کنند و زمان بسیاری را به تصحیح اوراق ایشان اختصاص می دهد و به بهترین نحوی که از دستش بر می آید به کارهای آن ها نمره می دهد ، او تنها خود برگه را در نظر نمی گیرد بلکه میزان پیشرفت دانش آموزانش را هم مد نظر دارد. وی روی برگه ی دانش آموزانش یادداشت هایی می گذارد که برای کمک به ایشان بسیار مفید است. « دانش آموزان و به خصوص والدین ایشان توجه بسیار بیشتری به نمرات امتحانات آخر سال نشان می دهند. این مساله از نظر من درست نیست.»
اما آیا اعتقاد این معلم به نمره دادن به همه ی فعالیت های دانش آموزان سبب تحمیل اضطراب و فشار از طرف والدین به خصوص با فرا رسیدن زمان امتحانات آخر سال نمی شود؟  آیا کلر از پدیده ی انقلاب شکست خوردگان ( La révolte des vaincus ) که فرانسوآ دوبه (  François Dubet ) ی جامعه شناس از آن صحبت به میان آورده است هراسی ندارد؟ وی در پاسخ به این پرسش ها می گوید : « جامعه ی ما به طور دائمی در حال ارزیابیست ، حتی نهادهای بین المللی اقتصادی وضعیت اقتصادی کشورها را ارزیابی می کنند، پس چه علتی دارد که دانش آموزان را ارزیابی نکنیم و به ایشان نمره ندهیم؟ مدرسه باید خود را با واقعیت زندگی سازگار سازد. با حبس کردن دانش آموزان در یک اتاق تو خالی نمی توان وی را از ویروس هایی که در فضای خارجی وجود دارد محافظت کرد بلکه باید ایشان را با سختی های زندگی در جامعه آشنا ساخت. مدرسه هم باید مثل جامعه نمره بدهد و دسته بندی کند. این مساله که دانش آموزان تمایل داشته باشند خودشان را با هم مقایسه کنند کاملا طبیعیست. دانش آموزان برای رویارویی با زندگی واقعی در عین حال نیاز به بازی و منازعه بین خودشان دارند.»
کلر با صراحت می گوید : « همیاری دانش آموزان از نظر روانی وظیفه ی من نیست ، از از اصطلاح آموزش دهنده ( éducateur ) خیلی بدم می آید ، وظیفه ی من انتقال مطالب به بهترین وجه ممکن به دانش آموزانم است. » تاثیرات منفی ای که نمره دادن ممکن است بر دانش آموز داشته باشد و این که ممکن است توجه وی را بیش از آنکه معطوف به پیشرفت هایی که در طول سال تحصیلی دارد متوجه جایگاهش در بین سایر دانش آموزان کند در نظر او چندان اهمیت ندارد. فرانسوآ کلر در عوض اعتقادی به نمره دادن به دیکته و رسم الخط دانش آموزان ندارد چرا که به گفته ی خود باید به شخصیت دانش آموزان احترام گذاشت ، برای تصحیح دیکته ی دانش آموزان ، او تنها به نوشتن توصیه هایی روی برگه ی ایشان اکتفا می کند ، هرچند که اعتقاد دارد این مساله سبب تشویق دانش آموزان به بیشتر و بهتر کار کردن روی دیکته نمی شود.
کلر اعتقاد دارد که لازم است تحقیقات بسیار بیشتری حول محور نمره دادن یا ندادن به دانش آموزان انجام گیرد : « من دیگر تحمل این مساله را ندارم که عده ای عنوان می کنند باید تغییرات گسترده ای در نظام آموزشی صورت بگیرد بدون آن که عمیقا در مورد تاثیر این تغییرات مطالعه و تحقیق کرده باشند. حذف کردن کامل نمرات چه تغییری در وضعیت تحصیلی دانش آموزان ایجاد خواهد کرد؟ بر آینده ی ایشان چه تاثیراتی خواهد داشت؟ من تنها انتظار دارم که بتوانند من را در این مورد با ارائه ی دلایل علمی قانع کنند.» تا آن زمان کلر برای ارزیابی دانش آموزانش به طور سنتی از 1 تا 20 به آن ها نمره می دهد چرا که از 19 سال پیش تا کنون این کار را کرده و حالا :« تغییر دادن این روش کار بسیار سختی است.»
·         آمار موفقیت دانش آموزان کلاس وی در امتحانات نهایی سال 2014 معادل 70 درصد بوده است.
پیشتازان حذف نمره . . .
ژولی دوتوآ ( Julie Dutois ) نزدیک به سه سال است که در مدرسه ی راهنمایی ژرارد فیلیپ ( Gérard Philipe ) در نیور ( Niort ) است. این مدرسه 543 دانش آموز دارد که یک سوم از آن ها فرزندان خانواده های محروم هستند. مسئولان این مدرسه ، از سال 2011 ، به تدریج سیستم نمره دهی را حذف کرده اند. خانم دوتوآ می گوید : « ما از سیستمی تحت عنوان نقطه های سبز و قرمز استفاده می کنیم ، به این ترتیب که دو نقطه ی سبز معادل خیلی خوب است ، یک نقطه ی سبز معادل خوب ، یک نقطه ی قرمز معادل متوسط و در نهایت دو نقطه ی قرمز معادل ضعیف . آیا این شیوه ی نمره دهی در اصل شکل دیگری از همان A , B , C , D معروف است ؟ به هیچ عنوان :« ما کار هر دانش آموز را تجزیه کرده و تمامی قسمت های آن را به طور جداگانه بررسی می کنیم و برای رسیدن به این سیستم کاری از کتاب جامعه مهارت های فردی بهره برده ایم. ما مهارت های دانش آموزان را به هشت دسته تقسیم کرده ایم :  خواندن ، نوشتن ، گوش دادن ، صحبت کردن ، دانش ، رفتار و آداب ، به کار بردن و در نهایت تحلیل کردن.»
این زن جوان اهل اوورنی ( Auvergne ) برای مدت هشت سال در یکی از مدارس حومه ی پاریس تدریس می کرد که بچه هایی معلول را ثبت نام می کرد و احساس می کند که دانش آموزان مدرسه ی جدیدش هم به همان اندازه به توجه و رسیدگی نیاز دارند: « با سیستم جدیدی که ما راه اندازی کرده ایم ، دانش آموز به خوبی درک می کند که در چه زمینه ای توانایی دارد و در چه زمینه ای باید بیشتر تمرین کند. این مساله سبب تقویت احساس مسئولیت پذیری در وی می شود. » این مساله از طرفی سبب میشود دانش آموزان نتوانند خودشان را با یکدیگر مقایسه کنند. آن ها می توانند در سایر زمینه ها با هم رقابت کنند ، مثل ورزش ، نیازی نیست در درس هم با هم رقابت داشته باشند. » به همین ترتیب معضل نمره ی بد نیز از میان برداشته می شود. « در سن نوجوانی ، دانش آموزی که نمره ی پایینی به دست می آورد ، خیلی سریع با خود می گوید : من هیچ چیزی بلد نیستم. » این مساله می تواند تاثیر بسیار بدی روی اعتماد به نفس وی داشته باشد. با شیوه ای که ما به کار گرفته ایم ، یک دانش آموز هر چه قدر هم که در حوزه ای ضعیف عمل کند ، می تواند به نقاط سبزی که در سایر حوزه ها به دست می آورد ، دل خوش کند و به سمت و سوی ناامیدی کشیده نشود.»
نظامی که برای سنجش توانایی های دانش آموزانمان در پیش گرفته شده ، سبب شکل گیری تغییرات فراوانی شده است. در وهله ی اول لازم بود تا به والدین توضیح داده شود چرا که ایشان با این شیوه ی ارزیابی به هیچ عنوان آشنا نبودند. پس از آن نیز لازم بود تا به معلمان آموزش های لازم در این زمینه داده شود. آن ها دیگر به شیوه ی سابق تدریس نمی کنند  : « با شیوه ی جدید ، من مجبورم هر بار که می خواهم تکلیفی به دانش آموزانم بدهم ، به خوبی اهدافم را مشخص کنم. »
 « چند روز پیش برای تدریس مبحث جدید از کتاب دور دنیا در هشتاد روز ژول ورن استفاده کردم. در وهله ی اول از دانش آموزان خواستم تا به گروه های سه یا چهار نفره تقسیم شوند و پس از آن هر گروه خواستم تا بر مبنای کتاب ، یک رخداد اجتماعی را آماده کرده و آن را سر کلاس بازی کنند. در زمان اجرای هر گروه سایر دانش آموزان باید به دقت به اجرای اعضای گروه نگاه می کردند. در پایان تدریس مطالب ، هر دانش آموز باید می توانست نظر خود  را به درستی و با به کار بردن بیانی شیوا و صریح بیان کرده و در برابر سایرین از آن  دفاع کند.» حال در این میان به این مساله بسیار توجه داشته باشید که با بهره بردن از این شیوه ی تدریس به هیچ عنوان نیازی نیست معلم برای تمامی دانش آموزان کلاس ، از ضعیف ترین دانش آموز گرفته تا قویترین آن ها ، به شکلی یکسان مطالب را ادا کند. مساله ای که در شیوه ی تدریس سنتی همواره مشکل آفرین بوده و خواهد بود : « من از هر دانش آموزی با توجه به سطحی که دارد کار می خواهم. برای مثال از یکی می خواهم عبارتی که نکته ی گرامری آن در همان روز تدریس شده را به درستی به کار ببرد و از دانش آموز قوی تری که در کنار وی می نشیند می خواهم تا کار سنگینتری انجام بدهد. هر دانش آموز با توجه به سطح و توانایی خاص خود مسیر تحصیلی اش را طی می کند. البته متاسفانه مساله ای که در اینجا مطرح می شود این است که در پایان سال سوم راهنمایی ، از آنجایی که امتحانات به صورت سراسری برگزار می شود ، لازم است تا از روی اجبار به شیوه ی سنتی عمل کرده و به دانش آموزان نمره بدهیم.»
متاسفانه گروهی به دنبال آن هستند که به هر شیوه ی ممکن در سیستم ارزیابی مدرسه ی ژرارد فیلیپ دنبال اشکال بگردند : « مدرسه ی ما جاییست که دانش آموزان در آن احساس راحتی می کنند ، دائما این احساس را ندارند که دیگران ایشان را مورد قضاوت قرار می دهند ، به یکدیگر یاری می رسانند و در نهایت محیط آموزشی ای بسیار آرامی را تجربه می کنند.»
سرکا ، مرکز تحقیقات دانش و یادگیری( CERCA : Centre de recherches sur la cognition et l’apprentissage) که زیر نظر دانشگاه پوآتیه ( Poitiers ) فعالیت می کند ،  روی شیوه ی آموزشی ای که از سه سال پیش تا به الان در مدرسه ی ژرارد فیلیپ به کار گرفته می شود تحقیق کرده است. مطابق نتایج یکی از تحقیقات این گروه : « زمانی که فشار نمره دادن از روی دوش دانش آموزان برداشته می شود ، مشکلات درسی دانش آموزان ضعیف تا 34 درصد کاهش پیدا می کند
·         آمار موفقیت دانش آموزان مدرسه ی ژرارد فیلیپ در امتحانات نهایی سال 2014 معادل 90 درصد بوده است.
منابع :
مجله ی علوم انسانی فرانسه :
هفته نامه ی نوول ابزرواتور :
وبسایت رسمی وزارت آموزش و پرورش فرانسه :
وبسایت رسمی مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه :



Thursday, February 19, 2015

درود بر جان های تنهای شما که تنهایی را آبرو می بخشید

جناب  آقای بهمن قره داغی مجری  ارزشیابی توصیفی در مقطع ابتدایی آموزش و پرورش کشور در مطلبی تحت عنوان:گزارش پیشرفت تحصیلی فرصت یا تهدید  پرسیده اند: به عنوان پدر یا مادر اگر قرار باشد مدرسه گزارشی از پیشرفت تحصیلی فرزند شما که در پایه چهارم به تحصیل مشغول است، ارائه دهد ، کدام شکل بهتر است؟
سلام به  جناب قره داغی و همه همکاران در سراسر کشور
عقلانیت حکم می کند که بازخوردهای توصیفی را بپسندم و می پسندم.عرض خسته نباشید می گویم و این راهی ناگریز و ناگزیر و بهترین راه جان دادن به آموزش و پرورش بی جان در این سرزمین سوخته است.
عزیزان!
 مهم نیست که کسی قدر شما را بداند یا نداند! مهم این است که خودتان قدر خود را بدانید.با وقوف به همه کاستی ها  دوازده سال هنرمندی پیشتازان و بنیاد گزاران ارزشیابی توصیفی ستودنی است. درود بر جان های تنهای شما که تنهایی را آبرو می بخشید.

معین
30 بهمن 1393