Sunday, December 05, 2004


استمرار اجراي طرح ارزشيابي توصيفي تا پايان سال تحصيلي 85-1384

درهفتصدودهمين جلسه شورای عالی آموزش وپرورش در تاريخ 3/6/1383 استمرار اجراي آزمايشي ارزشيابي توصيفي در دوره ابتدايي به تصويب شوراي عالي آموزش وپرورش رسيد.متن مصوبه به اين شرح است:
"اجراي آزمايشي ارزشيابي پيشرفت تحصيلي (ارزشيابي توصيفي دانش آموزان دوره ابتدايي) مصوب ششصدوهفتادونهمين جلسه شوراي عالي آموزش وپرورش مورخ 30/8/81 تا پايان سال تحصيلي 85-84 استمرار يابد."
متن كامل خبر را در اينجا و سايت شوراي عالي آموزش .پرورش را در اينجا ببينيد. سند ملي آموزش وپرورش را اینجا ببینید.

Sunday, November 14, 2004

عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت
صد شکر که این آمد وصد حیف که آن رفت
عید بر عاشقان مبارک باد

مراسم نيايش دانش آموزان در جاکارتا، پايتخت اندونزی به مناسبت عيد سعید فطر

Monday, November 08, 2004

طرح توسعه آي تي در پله اول مدرسه ها
ندا دهقاني
۳۵ هزار رايانه روى ميز ۶۵۰۰ دبيرستان كشور، نتيجه طرح توسعه فناورى اطلاعات و ارتباطات در آموزش و پرورش است . طرحى كه قرار است چشم انداز آن ، يادگيرى بر مبناى آى تى و توليد خلاقانه دانش در مدارس باشد .
در آستانه پايان دوره سه ساله طرح تكفا و كمك هايى كه به سمت آموزش و پرورش سرازير شد نتيجه نخستين گام در اين وزارتخانه توزيع يك رايانه براى هر ۶۰ دانش آموز بود تا با آن راههاى توليد علم بر مبناى فناورى اطلاعات آموخته شود . اما اينكه چه معجزه اى قرار است ۳۵ هزار رايانه پراكنده بدون نرم افزار و محتواى لازم را به علم تبديل كند، دراين طرح عنوان نشده است.
آنانى كه براى توسعه مفهوم فناورى اطلاعات در محيط محافظه كارانه آموزش و پرورش تلاش كردند قدر اين گام را به خوبى مى دانند، چرا كه قبلاً هر ۲۹۵ دانش آموز از يك رايانه برخوردار بودند اما به اعتقاد كارشناسان اگر اين گام درست تر از اين برداشته مى شد شايد امروز نتيجه بهترى از خريد تجهيزات به دست مى آمد.
اول ، خريد
آنطور كه داود كريم زادگان عضو كميته آموزش الكترونيكى شوراى عالى اطلاع رسانى مى گويد ، ۳۸ ميليارد تومان بودجه اى كه از محل طرح تكفا به توسعه آى تى درمدارس درسالهاى ۸۱ تا ۸۳ اختصاص يافت «قرار بود در مرحله اول صرف آموزش معلمان ، دوم زيرساخت و تأمين پهناى باند براى اتصال مدارس به شبكه ، سوم آموزش دانش آموزان و در مرحله چهارم خريد تجهيزات و رايانه شود .»
اما اولويت ها در مراحل اقدام به صورت عكس جا به جا و ساده ترين آغاز براى طرح توسعه مانند ساير نهادهاى دولتى در يك چيز خلاصه شد : خريد رايانه.
علاقه مندان ، مدير طرح توسعه فناورى اطلاعات مدارس ، درپاسخ به ابهامات واگذارى خريد رايانه در سالهاى نخست به چهار شركت بزرگ دولتى بدون برگزارى مناقصه مى گويد : «مناقصه كاملاً به طور قانونى برگزار شد و چهار شركت با تركيب شدن ، در اين مناقصه برنده شدند.»
البته مشكل طرح توسعه آى تى در مدارس در برگزارشدن يا نشدن مناقصه خلاصه نمى شد .
قصه قديمى آزمون و خطا
در مرحله اول بنا بر تصميمات ، قرار شد با توجه به اعتبارات، ۱۳۵۰۰ دبيرستان كشور به عنوان گلوگاههاى ورود دانش آموزان به جامعه و بازار كار به رايانه تجهيز شوند اما به دليل اعتباراتى كه به موقع تخصيص نيافت تنها به ۶۵۰۰ دبيرستان هركدام ۵ رايانه رسيد .
پس از خريد و نصب رايانه كه برخى از آنها به دليل نبود فضاى كافى روى ميز مديران مدارس نشست ، مشخص شد دانش آموزان يك كلاس ۳۰ نفره با تقسيم به گروههاى ۶ نفرى هم پشت دستگاه جا نمى گيرند . البته در صورتى كه هر كلاس موجود در مدرسه يك بار در هفته فرصت استفاده از كارگاه را داشته يا نرم افزار لازم و شرح درسى براى آموزش به دانش آموزان وجود داشته باشد. در اين مرحله بود كه مسؤولان به اين نتيجه رسيدند شايد بهتر باشد تعداد كمترى مدرسه تجهيز شود اما اين تجهيزات بتواند پاسخگوى حداقل نيازها باشد.حسين نوابخش مشاور طرح توسعه فناورى اطلاعات در آموزش و پرورش درباره تغيير روش توسعه اى آموزش و پرورش در سال ۸۲ توضيح مى دهد كه در اين سال تصميم بر اين شد مدارس به صورت «بسته اى» يعنى به طور كامل با ۱۰ موضوع مورد نياز فضاى مناسب ، تجهيزات زيرساختى ، رايانه و وسايل جانبى آن مانند اسكنر، شبكه داخلى ، امكان اتصال ، معلمان آموزش يافته ، نرم افزارهاى سيستم و محتوا و كاربردى و ....تجهيز شوند و دراين مرحله است كه آموزش و پرورش قصد دارد به جاى توسعه مدارس مجهز ، تعداد دستگاههاى رايانه مدارس موجود را به ۱۵ دستگاه افزايش دهد. تا شايد نقص مرحله اول تجهيز جبران شود در صورتى كه به اعتقاد يك كارشناس بهتر بود از همان ابتدا به جاى تجهيز پراكنده و ناقص ، چند مدرسه كمتر اما به صورت كارآمدترى تجهيز مى شدند.

بازگشت به خزانه

كريم زادگان تأكيد مى كند كه «ايده خريد رايانه به عنوان اولويت آخر تكفا بود» در حالى كه اين ايده درآموزش و پرورش به اولويت اول تبديل شد.
نوابخش دليل بازماندن ساير دبيرستانهاى كشور را از طرح تجهيز نبود اعتبارات عنوان مى كند . اعتباراتى كه در سالهاى پايانى طرح سه ساله تكفا تنها ۵۰ درصد آن پرداخت شده و بقيه اين مبلغ در پيچ و خم هاى سازمان مديريت و وزارت اقتصاد مانده است.
به گفته علاقه مندان از بودجه ۱۴ ميليارد و ۸۰۰ ميليون تومانى آموزش و پرورش از محل تكفا كه در واقع بزرگ ترين سهم از بودجه تكفا است ، در سال ۸۲ تنها ۵ ميليارد تومان آن پرداخت شده است . مى گويد : «الان كه اين نكته را مى گويم در آبان ماه ۸۳ هستيم اما اعتبار سال گذشته هنوز نرسيده است ضمن اينكه اعتبارات سال ۸۳ هم مشخص نيست . درصورتى كه اگر اين اعتبار به موقع به دست ما نرسد و هزينه نشود بايد باقى آن را به خزانه دولت بازگردانيم .»
طولانى شدن مراحل ادارى كار باعث شده ۵۰ درصد اعتبارات توسعه آى تى به مدارس نرسد. نتيجه اين تعلل در جدول نتيجه گيرى هاى طرح تكفا ، ۵۰ درصد پيشرفت فيزيكى طرح عنوان شده است در حالى كه مى توانست بهتر از اين جلو رود.

معلمان پشت ميز دانش آموزان

«امروز معلمان با دانش آموزانى برخورد دارند كه قبل از دبستان كار با رايانه را ياد گرفته اند و از معلمان به آى تى مسلط تر هستند .»
به گفته نوابخش نظام آموزشى بايد خود را براى رويارويى به نسل جديد دانش آموزان آماده كند و اين جز با آموزش ميسر نيست . به همين دليل طرح توسعه فناورى اطلاعات در مدارس نمى تواند تنها در خريد رايانه خلاصه شود.
قبل از اجراى طرح فاوا ( توسعه فناورى اطلاعات و ارتباطات ) تنها يك درصد معلمان توانايى كاربرى رايانه را داشته اند اما امروز به ادعاى آموزش و پرورش ، ۳۰ درصد دبيران دبيرستان ها يعنى حدود ۶۰ هزار نفر كار با رايانه را آموزش ديده اند.
اما به جاى آنكه طرح آموزش ، بيشتر براى مناطق محروم وغير برخوردار اجرا شود استانهاى محروم امكانات كمترى در اين زمينه داشته اند . بر اساس آمار، در شهر تهران ۶۴۰۶ و شهرستانهاى استان تهران ۳۸۹۸ معلم آموزش ديده اند درحالى كه در استانهاى محروم ايلام و هرمزگان كه از امكانات آموزشى كمترى برخوردار هستند اين تعداد به ترتيب ۶۸۵ و ۷۶۲ نفر است.

محتوا نداريم

درصورت آموزش فناورى اطلاعات به دانش آموزان آنطور كه آموزش و پرورش اميدوار است ، خلأ نبود محتواى مناسب را كدام نهاد جبران مى كند ؟
به گفته بسيارى از كارشناسان آموزشى درحال حاضر با وجود تمام نكات مثبت فناورى هاى نوين ، نبود محتواى مناسب براى نوجوانان لطمات جبران ناپذيرى به دنبال خواهد داشت .
حميد رضا ربيعى استاد دانشگاه شريف و دبير علمى دومين همايش آموزش الكترونيكى اعتقاد دارد ، «نبود قانون كپى رايت چه براى محصولات داخلى يا خارجى زيانهاى زيادى به كشور تحميل مى كند هرچند فكر كنيم با كپى غير مجاز مى توانيم آسان و بدون هزينه به مقصود برسيم.»
در حال حاضر تنها ۲۳ نرم افزار آموزشى در مقطع متوسطه ، ۴ نرم افزار در سطح راهنمايى و ۱۶ نرم افزار كمك آموزشى دبيرستان وجود دارد . ضمن آنكه در رشته هاى علوم انسانى اين محدوديت بيشتر احساس مى شود.
مهمان ناخوانده

در حالى كه از طرح شوراى عالى اطلاع رسانى براى اختصاص بيشترين اعتبار به آموزش و پرورش براى توسعه آى تى ، به عنوان بهترين نگاه دور انديشانه اين شورا ياد مى كنند ، شركت ارتباطات داده ها ( ديتا ) نيز در طول چند ماه گذشته با ورود نابهنگام به حوزه آموزش الكترونيكى قصد دارد سهمى از اين حوزه داشته باشد .كريم زادگان عضو كميته آموزش الكترونيكى شوراى عالى اطلاع رسانى كه مخالف توليد محتوا و دخالت هر نهاد ديگر جز مراكز علمى در اين زمينه است مى گويد : «زيرساخت از موضوعات محورى در توسعه آى تى مدارس و وظيفه مجموعه وزارت ارتباطات و شركت ديتاست اما مأموريت اين شركت به هيچ عنوان آموزش نيست .»على اصغر انصارى ، مسؤول كميته آموزش الكترونيكى شركت ارتباطات داده ها درباره فعاليت جديد اين شركت كه سه ماه است آغاز شده و توضيح مى دهد : «بعد از تغيير ساختار شركت ديتا ، مأموريت جديدى با عنوان بسترسازى توسعه آى تى به ما محول شده كه براين اساس يكى از مهم ترين محور ها در اين حوزه ، آموزش الكترونيكى است .»
به گفته او ، اين مأموريت در سه محور تأمين زيرساختها ، نرم افزارهاى مديريتى و محتوايى خلاصه مى شود.وى تأكيد مى كند كه شركت ديتا بر اساس فراخوان اين فعاليت ها را به سه تا چهار شركت توانمند واگذار مى كند و به طور مستقيم در حوزه توليد محتوا دخالتى ندارد. محتواى نرم افزارها به سفارش نهاد هاى آموزش تهيه مى شود و نقش ديتا دراين ميان به دليل برخوردارى از زيرساختهاى لازم و گران قيمت براى نهادها ، صرفه جويى در هزينه ها به نفع نهادهاى آموزشى است كه براى توسعه بايد به آنها كمك شود.
تكفا بى نتيجه بود؟

درسالهاى پايانى طرح تكفا ، تنها ۵۰ درصد اهداف فيزيكى آن در آموزش و پرورش محقق شده و موفقيت واقعى آن با توجه به آثار غير قابل لمس و طولانى مدت در آينده مشخص خواهد شد.
تكفا در حوزه اى بيشترين سرمايه گذارى را داشته كه به گفته ربيعى ، بر اساس تحقيقات يونسكو ۸۰ درصد شركت هاى فعال در آن (آموزش الكترونيكى ) ناموفق بوده اند اما آنطور كه ربيعى مى گويد ، نمى توان منتظر بالا رفتن ضريب نفوذ اينترنت و توليد محتواى كافى ماند و در آموزش و پرورش كه تحويل دهنده سازندگان جامعه فرداست تعلل كرد.اين حوزه پتانسيل بيشتر از اينها را دارد .
علاقه مندان از روزهايى مى گويد كه قبل از مطرح شدن پروژه تكفا در اوايل دهه ۷۰ ، با طرح مسأله آى تى در مدارس ، بسيارى از مديران ارشد آموزش و پرورش نمى دانستند اين مقوله از چه نوع است و به همين دليل صندلى مديران و معاونان ارشد در جلسات توجيه اين فناورى هميشه خالى مى ماند اما اكنون يك سوم دبيران دبيرستانهاى كشور كار با رايانه را در حد متوسط آموخته اند. افق نگاه مديران طرح «فاوا» به ايجاد مدارس هوشمند با چهار دانش آموز و يك رايانه در هر كلاس است كه اكنون تنها چند نمونه آن در كشور وجود دارد.آيا سرمايه گذارى تكفا در آموزش و پرورش با توجه به پيشرفت نصف و نيمه طرحها موفق بوده است ؟ نوابخش تأثيرات را مثبت مى داند و اينطور نتيجه گيرى مى كند كه طرح فاوا فقط مختص برنامه سوم و تكفا نيست . اين طرح در برنامه چهارم
توسعه با قوت بيشترى ادامه خواهد داشت . بايد منتظر نتايج ماند.

Monday, October 25, 2004

داستان زيبايي از تجربه يك معلم و يك دانش آموز

اي گل تو دوش داغ صبوحي كشيده اي ما آن شقايقيم كه با داغ زاده ايم

من نيز از تبار محرومان اين جامعه ام و رو به قبله اين قبيله دارم. "پدرم يك كاسب ساده بود و درآمدي نداشت. ما هم در يك اتاق زندگي مي كرديم. من كلاس دوم دبيرستان بودم و كتاب تاريخ نداشتم. قيمت اين كتاب 28 ريال بود. آن روز پدرم فقط 2 ريال فروش داشت. فقط 2 ريال. با آن 2 ريال يك دفترچه 60 برگ خريدم و كتاب تاريخ يكي از دوستانم را براي يك شب امانت گرفتم و كتاب نويسي را در گوشه اي از اتاق زير نور يك چراغ زنبوري شروع كردم. شب پاورچين پاورچين پيش مي رفت. سحرگاهان خواب مرا ربود. ناگهان بوي سوختن كاغذ مشامم را آزرد. از خواب پريدم. چراغ درغلتيده بود و دفترچه سوخته بود. اما من تسليم وضع موجود نشدم. كارنامه ام گواه است كه هر سه ثلث از اين درس نمره 20 گرفتم."
فرزند دلبندم!
عظمت واقعي در اين نيست كه هيچگاه زمين نخوريم، بلكه در اين است كه هر بار زمين خورديم دوباره بايستيم.
ماجرا را به طور كامل در اينجا در سايت آخاله گلپايگوني ها بخوانيد.

Monday, October 18, 2004

اثبات یا بهبود هر دو یا یکی؟ کدامیک؟

ارزشیابی برای اثبات( Prove )هم نهایتا با هدف غایی بهبود Improve اجرا می گردد، اما بهبودی که برای "مورد ارزشیابی " Evaluate در آن واحد اثر ندارد.مانند لباس نو بعد از عید که اصفهانی ها می گویند برای گل مونار(منار) خوب است!! آیا بهتر نیست ارزشیابی از ابتدا با هدف بارز بهبود "مورد ارزشیابی" انجام گردد.این محدودیت کمر شکن در ارزشیابی، ناشی از سوء برداشت از روش علمی و تحقیق در نزد علمای علوم تربیتی Educational Science از ابتدای عمر ارزشیابی به وجود آمده و هنوز نیز دنیای علمی و اجرایی گرفتار این معضل است!! به نظر من مبنای اصلی تئوریک ارزشیابی توصیفی در ارزشیابی تحصیلی همین چند کلمه است وبس!! ارزشیابی توصیفی وکیفی نوعی ارزشیابی تکوینی است و به منظور بهبود(Improve ) است.در حالیکه ارزشیابی تحصیلی کمی و سنتی نوعی ارزشیابی پایانی است و بیشتر به منظور اثبات ( Prove) صورت می گیرد و دمار از تعلیم و تربیت درآورده است. منتظر کتاب ارزشیابی توانمند ساز من باشید که این ماجرا را به وسع و علافه خود شکافته ام. نظرات ارزشمندتان را هم ذیلا ارسال فرمایید تا همین الان در بهبود کار من موثر واقع شود. وگرنه بعد از چاپ کتاب... اما نه به درد چاپ بعدی می خورد!!! یکی را توی ده راه نمی دادند سراغ حانه کدخدا را می گرفت حکایت من است!! آخر ای خوش خيال بگذار ببینی چاپ اول کتابت بیرون می آید بعد این ادعا ها را بکن!!!. حلول ماه مبارک رمضان را هم در سومین روزش تبریک گفته و التماس دعا دارم.

Wednesday, September 22, 2004

روز ششم از ماه دوم فصل دعا و اولين روز فصل جديد آموختن مبارك باد



به مناسبت اول مهر روز شكوه زندگي و بازگشايي مدارس مطلبي نيز در شمع نوشته ام.شبكه معين علمي در خدمت همه مدرسه ها و معلمان است.
prayer /namaz/dooa/2a نماز/دعا

Monday, September 20, 2004

جلسه توجيهي طرح ارزشيابي توصيفي در مشهد

در همین روزهای پایان شهریور 1383 دست اندر كاران طرح ارزشیابی توصیفی در استانهاي خراسان ، كرمان، يزد، سيستان و بلوچستان، گلستان و مازندران در جلسات توجيهي سه يا چهار روزه شركت مي كنند. از همگی التماس دعا دارم . متن کامل خبر را اينجا بخوانيد.

Sunday, September 19, 2004

نهضت تغيير نگرش

مجموعه مقالات نهضت تغيير نگرش را در بخش معاونت آموزش و پرورش عمومي سايت سازمان آموزش و پرورش شهر تهران بخوانيد.ضمنا در صفحه مربوط به معاونت آموزش و پرورش عمومي مي توانيد اطلاعات مفيدي را در خصوص

.


آيا ارزشيابي توصيفي همان شيوه حذف مردودي است؟

هدف اساسي ارزشيابي توصيفي -كه عنوان كيفي يا كيفي گرا برايش مناسب تر است- بهبود كيفيت يادگيري و ارتقاي سطح بهداشت رواني محيط ياددهي- يادگيري است





شيوه حذف مردودي، به «ارتقاي خودبه خود» معروف است. در اين شيوه، بنابر برخي دلايل علمي و فلسفي، قانون مردودي براي ارتقا حذف مي شود و ارتقا براساس سن دانش آموز انجام مي گيرد. يعني دانش آموزان يك كلاس به شرط حضور فعال در كلاس و انجام فعاليتهاي يادگيري، همگي در سال بعد به پايه بالاتر ارتقا مي يابند و ديگر نيازي نيست كه از آنها آزمون هاي پاياني به عمل آيد و يا براساس نمرات آزمون ها و يا هر ملاك ديگر درباره ارتقاي آنها تصميم گرفته شود.به رغم طرفداران اين شيوه، رشد دانش آموز به صورت طبيعي در ابعاد اجتماعي عاطفي و جسماني رخ مي دهد و نبايد تنها به ملاك صرف پيشرفت آموزشي توجه داشت و كودك را وادار به تكرار پايه كرد. تكرار پايه اي كه براساس تحقيقات انجام شده تأثيري در پيشرفت تحصيلي دانش آموزان نداشته و حتي آثار منفي و مخربي هم به همراه دارد،ضرورتي نداردضرورتي ندارد.اين شيوه در بسياري از كشورهاي جهان (در پنج قاره) انجام مي شود. در كشور ما هم در دهه سي هجري شمسي، براي مدت سه سال در سه پايه اول، دوم و سوم ابتدايي اجرا شد. اين طرح زمان نخست وزيري دكتر اقبال و وزارت دكتر محمود مهران تحت تأثيربرنامه آمريكا براي ايجاد اصلاحات مورد نظر خود در كشورهاي اقماري خود در كشور ما مطرح شد. ارتقاي خودبه خود، در آن سال ها مورد استقبال برخي كشورها از جمله آمريكا بود. اين طرح بدون مطالعه و ايجاد بسترهاي مناسب و تنها از طريق يك بخشنامه ابلاغ و اجرا شد. روشن است كه چنين شيوه اشاعه براي طرح هاي نوآورانه اي مثل ارتقاي خودبه خود كه الزامات ويژه اي را مي طلبد، نه تنها موفقيت آميز نيست، بلكه به ايجاد بدبيني به هر نوآوري و همچنين عوارض نامطلوب ديگر منجر مي شود. به همين سبب با تغيير دولت يعني بركناري دكتر اقبال، طرح ياد شده در شوراي عالي آموزش و پرورش (شوراي عالي فرهنگ وقت) لغو و شرايط به وضع سابق برگشت داده شد.در اين باره، يعني ارتقاي خود به خود، شوراي عالي آموزش و پرورش در سال۸۱ به دفتر ارزشيابي تحصيلي و تربيتي معاونت آموزش عمومي و امور تربيتي مأموريت داد تا مطالعاتي انجام دهد و گزارش آن را به شورا ارائه كند. بر اين اساس، چند مطالعه در دفتر ارزشيابي تحصيلي و تربيتي صورت گرفت و گزارش آن به شوراي عالي داده شد. اين مطالعات شامل بررسي هاي نظري و تطبيقي و نظرسنجي مي شد. در حال حاضر هيچ طرح آزمايشي اجرايي، براي اين موضوع وجود ندارد و تنها بررسي و مطالعه در خصوص شيوه هاي مختلف ارتقا در دفتر ارزشيابي تحصيلي و تربيتي وزارت ادامه دارد.

مقاله دكتر حسني را به طور كامل در اينجا بخوانيد

Wednesday, September 15, 2004

برگزاري دوره آموزشي طرح ارزشيابي كيفي - توصيفي شمالغرب كشور در تبريز

به منظور ارتقاء سطح دانش و تبادل تجربه ، دوره آموزشي طرح ارزشيابي كيفي توصيفي مجريان طرح شمالغرب كشور در تبريز برگزار مي‌گردد.
با توجه به هماهنگي‌هاي بعمل آمده دوره آموزشي طرح ارزشيابي كيفي توصيفي به تعداد 100 نفر از معلمان كلاسهاي اول (مجريان طرح آزمايشي) و دوم با شركت استانهاي آذربايجان غربي ، اردبيل ، زنجان و گيلان در اين استان در نيمه دوم شهريور ماه سالجاري برگزار ميگردد. كه 8 نفر از معلمان مجري طرح آزمايشي در سال گذشته و 8 نفر از معلمان كلاسهاي دوم جهت آموزش و 2 نفر معلم جديد براي كلاس اول انتخاب گرديده است.
در اين دوره مجريان طرح با : روشهاي عملكردي تئوري ، روشهاي عملكردي عملي، رويكردهاي مشاركتي در فرايند ارزشيابي، روشهاي ارزشيابي غير شناختي ، تعريف و انواع آزمونها و در پايان با نرم افزار كارنامه توصيفي- كيفي با حضور اساتيد محترم آشنا خواهند شد. و مدت دوره 32 ساعت مي‌باشد.
متن كامل خبر را كارشناسي سنجش و ازرشيابي تحصيلي و تربيتي دوره عمومي سازمان آموزش و پرورش استان آذر بايجان شرقي در تاريخ 10 شهريور 1383 منتشر كرده دراينجا بخوانيد.


Tuesday, September 07, 2004

سايه وبلاگها بر کلاسهاي درس


در بهار گذشته پس از آنکه دانش آموزان سال دوم دبستان مدرسه Marisa L.Dudiak از يک گردش علمي تفريحي بازگشتند، بسيار مشتاق بودند تا در مورد يافته هاي جديدشان با هم بحث و گفتگو کنند. اما معلم آنها دست به ابتکار جديدي زد و به جاي آنکه يک ساعت از وقت کلاس را به بحث و گفتگو اختصاص دهد از دانش آموزان خواست تا وارد وبلاگ هاي اختصاصي کلاس خود شوند و مطالب و نظرات خود را در آنجا بنويسند.

به گزارش بخش خبر تراشه به نقل از هموطن سلام، اين دانش آموزان هم مجموعه متنوعي را در مورد تجربه هاي جديدي که در مزرعه کسب کرده بودند به صورت دست و پا شکسته در وبلاگ مشترک خود ثبت کردند. اقدامي که از نظر معلم آنها بسيار مفيدتر و موثرتر از بحث شفاهي کلاسي بود.

وبلاگهاي درسي که استفاده از آنها حدوداً يک سال است در برخي مدارس آمريکا متداول شده، به نحوي روزافزودن در ميان معلمان مدارس ابتدايي و متوسطه محبوبيت کسب مي کنند و امروزه از آنها براي بحث و تبادل نظر در مورد هر موضوعي استفاده مي شود. به عنوان مثال دانش آموزان در وبلاگهاي مشترک کلاسشان در مورد مشکلات خود براي حل يک مساله رياضي مطالبي را مي نويسند و آنگاه ديگر دانش آموزان روش حل آن مساله را براي ديگران شرح مي دهند.
وبلاگها از نظر معلمان از آن جهت جذاب هستند که براي نگهداري و سرپرستي آنها به صرف انرژي اندکي نياز است. اساتيد مدارس مي توانند به سادگي و با استفاده از قالب هاي پيش فرض سايتي مانند tblog.com ظاهر وب لاگ خود را طراحي کنند. آنان سپس مي توانند با تايپ عنوان موضوع مورد نظر خود در وب لاگ دانش آموزان را به بحث و تبادل نظر در مورد آن دعوت کنند. سادگي استفاده از وب لاگها موجب شده تا پيترگرانوالد مشاور امور آموزشي بر اين باور باشد که وبلاگها در آينده به يکي از مهمترين ابزار آموزشي مبدل شده و حتي جايگزين وب سايتهاي موجود خواهد شد.
وي مي گويد که ساخت يک وب سايت براي مدارس نياز به فعاليت و تلاش فراوان و گسترده دارد و در نهايت هم بيشتر به درد استفاده مديران و معلمان و مدارس مي خورد تا خود دانش آموزان. دانش آموزان مخصوصاً در سنين پايين نمي دانند که چگونه بايد از يک وب سايت براي افزايش سطح آگاهي هاي خود استفاده کنند، اما وب لاگ وسيله اي در خدمت دانش آموزان است و آنان مي توانند به سادگي آن را درک کرده و مورد استفاده قرار دهند. معلماني که از وبلاگهاي کلاسي استفاده مي کنند معتقدند که اين کار موجب شده تا از ميزان بحثهاي يک طرفه کاسته شود و دانش آموزان به مشارکت در گفتگو در مورد موضوعات مختلف بيشتر ترغيب شوند. گفتگويي که ديگر شنيده شدن زنگ مدرسه به پايان نمي رسد و براي مدت زمان طولاني ادامه مي يابد.
در واقع خاصيت تعاملي وبلاگ به معلمان امکان مي دهد تا از بازخورد بحث در مورد يک موضوع بر روي دانش آموزان به نحوي سريعتر و عميق تر مطلع شوند. برخي معلمان همچنين به اين نکته اشاره مي کنند که دانش آموزان با علم به اينکه نوشته هاي آنها در يک وبلاگ مخاطبان بسيار بيشتري نسبت به يک جمع محدود کلاسي دارد به ابراز عقيده تمايل بيشتري نشان مي دهد. همين مساله موجب مي شود که دانش آموزان به هنگام اظهارنظر در مورد يک موضوع دقت بيشتري به خرج دهند و سعي کنند مطالب را به نحوي پخته و جامع بيان کنند. همچنين اين نوع از وبلاگها وسيله اي براي آگاه شدن والدين از عملکرد فرزندانشان در مدارس و نيز آشنايي با تفکرات واقعي دانش آموزان مبدل شده است.
در مجموع به نظر مي رسد که وبلاگ در قياس با روزهاي اول پيدايش خود که صرفاً يک دفترچه خاطرات الکترونيک شخصي محسوب مي شود به پيشرفتهاي فراواني دست يافته است و در آينده بايد شاهد کاربردهاي فراوان آن باشيم.

منبع مطلب

Monday, September 06, 2004

پرسشگري و پاسخگويي

سلام لطفا مطالبي را كه در اينجا و نيز در اينجا در باره پرسشگري و پاسخگويي نوشته شده را بخوانيد.





Saturday, September 04, 2004

امكان جستجودر وبلاگ ارزشيابي توصيفي

از امروز امكان جستجو در مطالب وبلاگ از طريق موتور جستجوي گوكل وجود دارد.كافي است در مستطيل جستجوي بالاي صفحه كلمه مورد نظرتان براي جستجو را به فارسي تايپ كنيد.آنگاه موتور جستجوي گوگل مطلب مورد نظر را در وبلاگ پيدا كرده و شما با كليك كردن روي آن مي توانيد آن را ببينيد.البته هنوز جستجو در آرشيو به طور كامل انجام نمي شود .انشاءالله به زودي اين مشكل نيز حل مي شود.امروز بعد از مدتها با مجيد تماس گرفتم و كاري داشتم. مثل برق وباد انجام داد.ياد روزهاي اسفند81 افتادم.يادش به خير
آن را كه خبر شد خبري باز نيامد

هرچند كه از نهم اسفند ماه 1382 رسما از همكاري با طرح ارزشيابي توصيفي معاف شدم.اماهمانطور كه مي بينيد به دليل علاقه مندي به سرنوشت اين طرح و موضوع ارزشيابي توصيفي،هنوز اين وبلاگ سر پا و زنده تر از وبلاگ رسمي طرح است.البته من به وبلاگ رسمي طرح نيز علاقه مند هستم و آن را مورد حمايت قرار داده ام چرا كه شاهدي براي جواب دادن الگوي ارزشيابي توانمند ساز است.البته باز هم به شيوه ايراني!!متاسفانه شواهد موجود دال برسرانجام نيكويي براي اين طرح نيست.آرزو مي كنم چنين نباشد و چنين نشود!! علاقه مندان به تحليل ماجراي طرح ارزشيابي توصيفي كه همانا كاربرد ارزشيابي كيفي در ارزشيابي تحصيلي دانش آموزان پايه اول مقطع ابتدايي به طور آزمايشي است؛ را به تامل در مفاد مطالب منتشر شده در وبلاگ ارزشيابي توصيفي از اسفند ماه 1381 تا كنون مي نمايم.براي شروع اين مطلب را بخوانيد.

محمد حسن محقق معين
شنبه 14 شهريور1383

Monday, August 02, 2004

اجراي آزمايشي طرح ارزشيابي توصيفي در كلاسهاي نهضت سوادآموزي استان سمنان   
و وبلاگ نويس شدن دكتر حسني

با موافقت سازمان مركزي نهضت سوادآموزي كشور و شركت كارشناسان نهضت سوادآموزي آموزشياران ، راهنمايان تعليماتي در دوره توجيهي ارزشيابي توصيفي در سال 82 در نيمه اول سال 83 در 5 كلاس مقدماتي به تعداد 55 نفر مخاطب در شهرستان شاهرود ، ميامي ، بسطام بصورت آزمايشي در سطح استان سمنان{ درمرداد ماه 1383 } در حال اجراء مي باشد از نكات برجسته اين طرح ارزشيابي مستمر و پيگيري روند فعاليت سوادآموزان و حذف نمره مي باشد و سوادآموزان با تهيه پوشه كار عينا رشد فعاليتهاي سوادآموزي را ملاحظه نموده و نسبت به جبران افت يا عقب ماندگي خود اقدام مي نمايند .
متن كامل خبر را در اينجا بخوانيد.
ضمنا آقاي حسني هم با وبلاگي به نام ارزشيابي كيفيت گرا در حال پيوستن به جمع وبلاگ نويسان است.مقدمش مبارك است.
معين
دوازدهم مرداد1383 

 

 

Tuesday, July 06, 2004

يك اصل عملي و چهار اصل نظري يادگيري؟!

سئوال:

در آموزش و پرورش ايران، اصل عملي يادگيري به منظور كسب نمره مناسب براي اخذ مدرك تحصيلي بالاتر تا چه حد اصول نظري : يادگيري براي چگونه آموختن ، يادگيري براي با ديگران زيستن ،يادگيري براي بكار گيري و يادگيري براي بهتر زيستن را تحت الشعاع خود قرار داده و خواهد داد؛ از كي ، چرا ، چگونه ، تا كي؟

منتظر دريافت جواب هاي شما هستم. فرصت داشتيد به شمع و خواهر خوانده وبلاگ ارزشيابي توصيفي هم سر بزنيد.


Sunday, June 20, 2004

دانش افزايي در سه ماه تعطيلي

سلام امتحانات دانش آموزان تمام شد؛نتايج آن در حال اعلام شدن است و از فردا سه ماه تعطيلي !! آغاز مي شود. فرهنگيان اين تعطيلات را چگونه مي گذرانند؟
تعليم وتربيت كه تعطيل شدني نيست. من پيشنهاد مي كنم به دانش افزايي بپردازيد.مناسبترين دانش ها براي فرهنگيان در حال حاضر بنظر من ارتقاء سوادرايانه اي آنان است. فرهنگيان محترم اين سه ماه تعطيلي را به محضرفرزندان و يا دانش آموزانتان برويد واز آنها آموزش هاي اوليه رايانه اي رافرا بگيريد!! شروع به دانش افزايي در اين زمينه كنيد. عجله كنيد كه غفلت موجب پشيماني است.از ما گفتن بود.

دو خبرتازه هم بخوانيد

اول: اولين جشنواره توليدات الكترونيكي دانش آموزان و معلمان استان اصفهان در آبان ماه 1383 برگزار خواهد شد.آنان در اين سه ماه تعطيلي به توليدات الكترونيكي خود سامان خواهند داد و براي رقابت سازنده اي آماده مي شوند.خوش به حالشان.پيشنهاد مي كنم ساير سازمانهاي آموزش و پرورش و معلمان و دانش آموزان كشور نيز در اين زمينه ها فعاليت هايشان را تشديد كنند.براي اطلاع بيشتر به سايت آموزش و پرورش اصفهان مراجعه كنيد.

دوم : قرار است در اينجا سايت اطلاع رساني شوراي عالي آموزش و پرورش رويت گردد.

با من كار داشتيد در شمع درخدمتتان هستم.

يكشنبه 31 خرداد1383
محمد حسن محقق معين

Monday, April 26, 2004

پايگاه اينترنتي جديد دفتر ارزشيابي تحصيلي و تربيتي از تاريخ جمعه 8 اسفند 1382 راه اندازي شده است.اين پايگاه را مي توانيد در اينجا ببينيد.
من اين نشاني اينترنتي را امروز براي اولين بار در نشريه نگاه به رويدادهاي آموزش وپرورش ديدم.
محمد حسن محقق معين
دوشنبه 7 اردي بهشت1383

Wednesday, April 14, 2004

طرح ارزشيابي توصيفي در بوته بررسي و نقد خبر گزاري مهر


سرويس اجتماعي خبرگزاري مهر در ماههاي اخير توجه خاصي به مسائل آموزش و پرورش داشته است؛از جمله به طرح ارزشيابي توصيفي . ذيلا به نقل مستقيم دو گزارش اختصاصي اين خبر گزاري در باره طرح ارزشيابي توصيفي مي پردازيم.


نگاهي به طرح جايگزيني ارزشيابي توصيفي در مدارس به جاي ارزشيابي كمي (وقتي معلم به جاي نمره گزارش مي دهد)

18/7/1382


خبر گزاري مهر - مدتي است که خبر ارزشيابي توصيفي دانش آموزان ابتدايي در مدارس و بين مسئولين و والدين زمزمه مي شود . پدران و مادران که تا کنون فقط به بالا بردن نمرات فرزندانشان مي انديشيدند از اين پس نمي دانند بر اساس کدام معيار بايد وضع تحصيلي فرزندانشان را بسنجند و در مقابل معلماني که تا ديروز مدير مدرسه از آنها درصد بالاي قبولي مي خواست از اين پس نمي دانند که چگونه مي توانند هم نظر مدير مدرسه را جذب کنند و هم وجدان خويش را!
ارزيابي اين طرح که قرار است از امسال در برخي مدارس ابتدايي به طور آزمايشي اجرا شود ، شايد کمي زود باشد و قطعا نياز به بررسي کارشناسي دارد، چرا که برخي معتقدند کاهش و حذف مردودي در مقاطع مختلف تحصيلي از افت تحصيلي و ترک تحصيل بسياري از دانش آموزان جلوگيري مي کند . از ديگر سو برخي معتقدند نبود معياري مشخص در ارزيابي وضع تحصيلي دانش آموزان ممکن است عدالت و برخورد يکسان با آنها را خدشه دار کند .

... ادامه گزارش را با يك كليك در اينجا بخوانيد.



سردر گمي دانش آموزان با اجراي ناقص طرح ارزشيابي توصيفي در مدارس

16/1/1383

اجراي ناقص طرح ارزشيابي توصيفي در برخي مدارس ، دانش آموزان و والدين را دچار سردرگمي کرده است ، به گونه اي که نتيجه فعاليت دانش آموزاني که در طي سال تحصيلي به شکل توصيفي ارزشيابي شده اند ، در امتحانات به دليل آماده نشدن کارنامه هاي مخصوص ، با نمره سنجيده شده و اين امر براي آنها مشکلاتي پديدآورده است.
بر اساس طرح ارزشيابي توصيفي ، ارزشيابي در دوره ابتدايي در طول سال تحصيلي و به طور پيوسته با استفاده از روشهاي فرآيندي و عملکردي و ابزارهايي مانند پوشه کار ، سياهه رفتار ، آزمونها و تکاليف درسي ، برگ ثبت مشاهدات و فعاليتهاي داخل و خارج از کلاس اعم از فردي يا گروهي و نظاير آن انجام مي گيرد .
علي رغم اينکه مسوولان از نتايج مثبت طرح سخن مي گويند ، والدين از چگونگي اجراي اين طرح گله مندند ، مادر دانش آموزي در گفتگو با خبرنگار اجتماعي خبرگزاري مهر مي گويد : نظام مشخصي براي اجراي طرح ارزشيابي توصيفي وجود ندارد و حتي معلمان نيز نمي دانند که اين طرح را چگونه بايد اجرا کنند.

...ادامه گزارش را با يك كليك در اينجا بخوانيد.


Sunday, February 29, 2004

برادر ارجمند جناب آقاي محقق معين
همكار محترم پژوهشي دفتر در اجراي پيش آزمايشي طرح ارزشيابي توصيفي


با سلام و احترام

ضمن تشكر وقدر داني از زحماتي كه در طول همكاري با اين دفتر تقبل كرده ايد و آرزوي توفيق روز افزون براي حضرت عالي، بدينوسيله بر اساس توافق هاي به عمل آمده در جلسه مورخ 2/12/82 قرارداد همكاري شما ازتاريخ 3/12/82 پايان يافته و اعلام مي دارد كه از تاريخ فوق دفتر مسئوليتي در قبال مطالب مندرج در وبلاگ
با آدرس:
http://arzeshyabytosify.blogspot.com
نخواهد داشت.لذا شايسته است از نشان،عنوان با علامتي كه مربوط به دفتر ارزشيابي تحصيلي و تربيتي است در وبلاگ فوق ، استفاده نشود.مستدعي است اين نكته در وبلاگ منعكس شود:همكاران محترم مجري طرح ارزشيابي توصيفي وهمچنين مديران وساير مخاطبين مي توانند پيامها و نظرات ، پيشنهادات و مكاتبات خود را به دفتر ارزشيابي تحصيلي و تربيتي به آدرس: تهران، خيابان انقلاب،خيابان شهيد برادران مظفر،ساختمان شماره 5 وزارت آموزش و پرورش ، دفتر ارزشيابي تحصيلي و تربيتي ارسال نمايند و يا باشماره تلفن 6480510 تماس حاصل نمايند. ضمنا اين دفتر در حال طراحي امكانات جديد جهت تسهيل تعامل و ارتباط همكاران مي باشد كه در اولين فرصت به اطلاع خواهد رسيد.

حسين احمدي
مديركل دفتر ارزشيابي تحصيلي وتربيتي


شماره نامه:401/3516/ 240
تاريخ نامه:9/12/1382


.وبلاگ ارزشيابي توصيفي در پرشين بلاگ را هم ببينيد

Monday, February 23, 2004

مجريان محترم طرح آزمايشي ارزشيابي توصيفي در سراسر كشور


سلام عليكم،17 اسفند1382 اولين سالروز تولد وبلاگ ارزشيابي توصيفي در قالب موجود است! وهنوز 13 روز به اين روز مانده است؛اما متاسفانه عمر فعاليت رسمي اين وبلاگ در ارتباط با دفتر ارزشيابي تحصيلي و تربيتي وزارت آموزش و پرورش، خاتمه يافته است!اگرچه از روز شنبه 14 تير 1382 كه من گزارش اجمالي و نهايي ارزشيابي اجراي طرح پيش آزمايشي ارزشيابي توصيفي را به مدير كل محترم اين دفتر تقديم كردم تا دوشنبه 27 بهمن 1382 كه با لغ بر 226 روز مي شود؛ رابطه رسمي با اين دفتر نداشته و شاهد برخورد كج دار ومريز مسئولين اين دفتر و در موارد زيادي بي توجهي و... بودم اما به دلايل گوناگوني در طول 7.5 ماه اخير نيز مانند گذشته، تلاش داشتم كه وبلاگ فعال بوده و به مجريان طرح ارزشيابي توصيفي در سطح كشور براي اجراي موفقيت آميز طرح كمك كنم !

در روز دوشنبه 27 بهمن 1382 در جلسه اي با حضور آقاي احمدي مدير كل دفترارزشيابي تحصيلي و تربيتي و آقاي شكوهي معاون ايشان كه مسئول كميته پشتياني ستاد مركزي طرح ارزشيابي توصيفي در وزارت آموزش و پرورش نيز هستند؛ و اينجانب در محل دفتر تشكيل شد.دراين جلسه از من خواسته شد كه كار وبلاگ را متوقف كنم. قرار شد ظرف يكي دو روز،‌ دفتر ارزشيابي تحصيلي و تربيتي در نامه اي رسمي توضيحات مربوط به اين تصميم را به من اعلام كنند تا در وبلاگ منتشر شود.از آنجا كه هنوز اين نامه عيلرغم پيگري هايي كه كرده ام هنوز به دست من نرسيده ، و مجريان محترم نيز از شهرستانها با من در ارتباط با طرح تماس مي گيرند- از جمله تماس تلفني ديروز مدير محترم دبستان دخترانه معراج اصفهان – لازم ديدم كه اين توضيح مقدماتي را ارائه كنم.انشاءالله توضيحات مفصل تر اين ماجرا بماند براي بعد

من در شبكه معين علمي( شمع ) در خدمت همگان هستم. با علي مدد
محمد حسن محقق معين
دوشنبه چهارم اسفند 1382
تهران- مركز آموزش عالي كشاورزي امام خميني (ره)

Friday, February 06, 2004

به حول و قوه الهي ، شبكه معين علمي" شمع" آغاز به كار كرد


شبكه معين علمي" شمع" روز جمعه 17 بهمن 1382 راه اندازي شد. از شما دعوت مي نمايم از اين شبكه بازديد نموده و درصورت تمايل به عضويت شبكه شمع درآييد.

باني شبكه معين علمي" شمع"

محمد حسن محقق معين

www.moein.net نشاني:



Friday, January 16, 2004

اجراي آزمايشي طرح ارزشيابي توصيفي در هنگامه آزمون گيري در مدارس


يادم هست در اسفند ماه سال 1381 در ملاقاتي كه با دكتر موسوي معاون آموزش و پرورش عمومي وزارت آموزش و پرورش داشتم به ايشان گفتم كه لازمه موفقيت در اصلاح وضعيت ارزشيابي تحصيلي در ايران و رفتن به سمت ارزشيابي مستمر ،ارزشيابي كيفي و ارزشيابي توصيفي ، اولا نگرش سيستمي به موضوع امتحان و ارزشيابي تحصيلي و لزوم اصلاح برنامه درسي از يك سو و نيز توجه و تامل در اقتصاد پر سود و پر ذينفع كنكور و پايين كشيدن تدريجي فتيله آزمون و امتحان گيري در آموزش و پرورش و مدارس از سوي ديگر است. ايشان در پاسخ گفتند كه حواسشان به اين مقولات هست و اخيرا با مطرح تر ين فعالان كلاسهاي كنكور جلسه داشته و آنان را نسبت به سياست هاي جديد ارزشيابي در آموزش و پرورش توجيه كرده اند.

مشاهدات روزمره من در ارتباط با دو فرزندم كه مدرسه رو هستند يكي در راهنمايي و ديگري در دبير ستان ، نشانه اي از پايين كشيدن فتيله آزمون گيري ندارد كه هيچ بلكه در دبيرستان فرزند من در تهران به نحو وحشتناكي تقريبا هر روز امتحان گرفته مي شود و ماهي يك بار كارنامه امتحانات ماهانه فرزندم را بايد شخصا بروم و از مدرسه تحويل بگيرم!! امشب يا بهتر بگويم امروز !! با استفاده از كليد واژه "ارزشيابي توصيفي" در گوگل مقاله جالبي را در ارتباط با موضوع اخير الذكر يافتم خوب است شما هم بخوانيد.

شيوع آزمون هاي اوليا محور

شكوه تقديسيان

كارشناس امور آموزشي


اخيراً صحبت هاي تلفني بعضي از دوستان و همكاران فرهنگي، مرا به ياد جمله معروف «ايوان ايليچ» مي اندازد كه گفته است: «در مدارس بچه ها تحقير مي شوند.» او با اين جمله خواسته است، ضعف مدارس جهان را در تربيت و رشد شناخت و شخصيت و آموزش صحيح كودكان بيان كند. او اصولاً مدارس امروز را زير سؤال برده است.تلفن هاي دوستان و اقوام، مرا به تفكر در اين جمله معروف «ايليچ» وادار كرد. گله ها و صحبت هاي آنان جنبه مشورت و علت يابي و بعضاً چاره جويي داشت. داستان از اين قرار است:

در بعضي از مدارس شهر تهران، روشي تازه شيوع يافته است. مديران مدارس، اوليا را دعوت مي كنند، اولياي دانش آموزان در روز و ساعت معين در مدرسه حاضر مي شوند. معلم يا معاون و يا حتي مدير، پس از مقدمه چيني، به هر يك از اولياي حاضر در جلسه، پاكت در بسته اي مي دهد و به آنها مي گويد: محتواي اين پاكت سؤال هاي امتحاني فرزند شماست. در كنار برگه سؤال ها، يك برنامه امتحاني و يك برگ كارنامه هم قرار داده ايم. روش كار به اين صورت است كه شما بايد طبق برنامه ضميمه، از فرزند خود امتحان بگيريد. مثلاً در موعد مقرر، به او ديكته بگوييد؛ يا سؤال هاي رياضي را در اختيار او قرار دهيد، تا در زمان معين به آنها پاسخ دهد. همچنين ساير درس هاي كتبي را كتباً امتحان بگيريد. چون بعضي از امتحان ها بايستي شفاهي برگزار شود، طبق برنامه داده شده، برگزاري امتحان شفاهي هم به عهده اولياست. تصحيح، نمره گذاري و قضاوت هم به عهده والدين است. پس از پايان دوره امتحان، اوليا موظفند نمرات فرزند خود را در كارنامه وارد كنند و سپس كارنامه را به مدرسه تحويل دهند. به اين ترتيب، مي بينيم كه مدرسه و خانواده جاي خود را عوض مي كنند. بجاي معلم محوري و دانش آموز محوري، اوليا محوري حاكم مي شود.
معلمان مجرب و باسابقه كه تعدادشان كم نيست و نيز اولياي علاقه مند و مشتاق، از اين وضعيت عميقاً دچار ترديد و اضطراب هستند. زيرا هدف از برگزاري اين نوع امتحانات، برايشان مشخص نيست. با خودم فكر كردم راستي هدف از اين آزمون ها چيست؟ دوباره جمله «ايليچ» در خاطرم نشست ديدم اگر او امروز حضور داشت، چقدر خوشحال مي شد، وقتي كه مي ديد در عصر علم و تكنولوژي، بعضي از مدارس ايران، ناآگاهانه به ناتواني خود در تعليم و تربيت كودكان و نوجوانان صحه مي گذارند و به شكلي غيرواقعي دست نياز به سوي اوليا و خانواده ها دراز كرده اند.
آنچه واضح و مسلم است مسئولين اين نوع مدارس از انجام اين عمل، نيت خير دارند و خيال مي كنند كه دارند خلاقيت به خرج مي دهند و به بچه ها كمك مي كنند. ولي در حقيقت ارزيابي مستمر، پوشه كار و ارزشيابي توصيفي را -كه آموزه هاي جديد تعليم و تربيت آنها را توجيه مي كند- در حاشيه نهاده اند و يا مسلط به اجراي آن در مدرسه خود نيستند.
اگر قرار است مهارت، دانش و خلاقيت و تربيت اجتماعي بچه ها، بيشتر از نمرات كمي مورد توجه باشد، اعمال اين گونه روش هاي از مد افتاده و بي حاصل چه لزومي دارد؟ راستي چه كسي و يا چه كساني مسئوليت هدايت و يا كنترل شيوه هاي انحرافي و كج فكري هاي موردي را در آموزش و پرورش به عهده دارد؟

به نظر نگارنده، اين مسئوليت، متوجه مديران مدارس و معاونين آموزشي مناطق است، كه با اولويت نهادن به امور آموزشي و تربيتي مدارس، از پس روي پيشگيري كنند. اگر از سوي مسئولان رده بالاي آموزش و پرورش، با هوشمندي و درايت، ارزشيابي توصيفي توصيه مي شود، شايسته است در درجه اول رؤساي مناطق، به اجراي اين طرح تجهيز شوند، به معلمان و مديران بلاانقطاع آموزش هاي لازم داده شود. نمونه كارهاي موفق به معرض نمايش و تماشاي مجريان قرار گيرد. زيرا همه مي دانند كه تعداد كثيري از مديران متعهد و علاقه مند، فاقد تجربه آموزشي و كلاسي هستند، بنابراين به آموزش هاي لازم نيازمندند، تا بتوانند با اشراف بر تازه ترين پديده هاي آموزشي و تربيتي، رهبر آموزشي واحد خود باشند.

ساليان درازي است كه نمرات امتحاني حاكم بلامنازع كلاس هاي درس است. شادي و غم و قبولي و مردودي دانش آموزان رهاورد آن است. زدودن اين شيوه قديمي ارزشيابي، چندان هم آسان نيست. اگر آموزش و پرورش توصيه مي كند كه در مدارس، بچه ها را با امتحانات مكرر، در فشار و تنگنا قرار ندهيد، بعضي از مدارس جبران مافات مي كنند و دامنه امتحان ماهانه را به خانه و خانواده مي كشانند و اين طور نشان مي دهند كه در مدرسه امتحان برگزار نمي شود! ولي آيا واقعاً همين طور است؟ چه بسا امكان دارد كه بچه ها با اين طرز امتحان گرفتن، در خانه و در ميان خانواده خود تحقير شوند!

مدرسه جاي ساختن، سازگار نمودن و اميد بخشيدن است. چرا بايد نقش مهم و حياتي و حرفه اي خود را به اوليا واگذار كند؟ درست است كه اوليا در كنار مسئولان مدرسه، براي تربيت فرزند خود نقش اساسي دارند و لازم است در تمام جلسات و انجمن هاي مشترك فعال باشند، ولي فعال بودن آنان از نوع كمك رساني، ابزار سازي و حمايت هاي مالي و اجتماعي است، نه اين كه مدارس نقش آموزشي خود را به آنان تفويض كنند! از فراگيري اين جريان ، اولياي چند دانش آموز عميقاً گله مند بودند. به نظر مي آمد نگران هستند و مي خواهند از زبان من معلم براي مسئوليت جديد خود تعريفي بشنوند. من فقط توانستم صحبت هايشان را بشنوم و ساكت باشم. مي دانم كه مسئولين متعهد ما با بررسي موردي، به آسيب شناسي اين پديده اقدام خواهند كرد. من با ذكر اين نكته به اولياي دانش آموزان قول داده ام، به همكاران خودم هم همين طور!

من اميدوارم كه از بعضي اقدامات غير علمي در واحدهاي آموزشي جلوگيري شود و خانواده ها نقش مؤثر مدرسه را در ايجاد تحولات مثبت فرزند خود باور كنند. مطمئناً در آن صورت از همكاري گسترده و همه جانبه با مدرسه فرزند خود مضايقه نخواهند كرد.

مآخذ: روزنامه همشهري ،دوشنبه ۸ دي ۱۳۸۲

Monday, January 12, 2004

طرح ارزشيابي توصيفي عرصه چالش با مفاهيم :رقابت ، مقايسه ، تفاوت هاي فردي و...

يكي از پيام هاي اصلي طرح ارزشيابي توصيفي براي اصلاح نظام ارزشيابي تحصيلي ،جلوگيري از رقابت غير سازنده رايج در كلاسهاي درس و تلاش در به رسميت شناختن تفاوت هاي فردي دانش آموزان است. در مقاله اي كه در پي مي آيد؛ آقاي ابراهيم اصلاني مفهوم رايج رقابت را به چالش كشيده است. اين مقاله در روزنامه همشهري امروز دوشنبه 22 دي ماه 1382 صفحه 9 چاپ شده است.

طرح يك ديدگاه:

رقابت بد است

ابراهيم اصلاني

بله ! درست خوانده ايد! «رقابت بد است»، هيچ گونه اشتباه چاپي رخ نداده است و يا علامت سؤال(؟) از قلم نيفتاده است. آموزه هاي علم
روانشناسي تربيتي، با رقابت از هر نوع آن مخالف است.

رقابت موضوعي بسيار مهم در مباحث سياسي، اقتصادي، هنري، تربيتي و غيره است. شايد تصور دنيايي بدون رقابت غيرممكن به نظر برسد. رقابت جز جدايي ناپذير زندگي مردم شده و در همه ابعاد زندگي ريشه دوانيده است. در شرايطي كه رقابت امري پذيرفته شده در جامعه امروزي است چگونه مي توان با آن مخالفت كرد؟

آيا رقابت بد است؟

اغلب مردم براي اين سؤال كه «درباره رقابت چه فكر مي كنند؟» پاسخي تكراري دارند، ابتدا رقابت را به دو نوع رقابت سالم- ناسالم (يا خوب- يا بد و يا مثبت- منفي) تقسيم كرده و بعد توضيح مي دهند كه رقابت سالم خوب است و يا رقابت نبايد ناسالم باشد. به عبارت بهتر، اين تصور وجود دارد كه دو نوع رقابت وجود دارد كه فقط يكي سازنده و مؤثر است.

رقابت، ابزاري انگيزشي است كه در شرايط و موقعيت هاي گوناگون مورد استفاده قرار مي گيرد. رقابت، شايع ترين ابزار انگيزشي است و براي خيلي ها، تنها ابزار است. براي افزايش توليد و توسعه اقتصادي رقابت را توصيه مي كنيم، براي بهبود كيفيت كالاها، چاره كار را در رقابت مي بينيم. در سياست هم اعتقادي جدي به رقابت وجود دارد، رقابتي كه گاه به افراطي غيرقابل كنترل كشيده مي شود. در تربيت و بخصوص تربيت رسمي (آموزش و پرورش) هم كه رقابت حرف اول را مي زند. بهترين توصيه مدارس و معلمان براي ايجاد انگيزه تحصيلي در دانش آموزان، ايجاد و تقويت حس رقابت است. براي والدين هم استفاده از رقابت امري روزمره و ضروري محسوب مي شود.

در هر حال، رقابت آن قدر عموميت دارد كه كمتر كسي در ضرورت استفاده از آن شك مي كند. بديهي و عادي تلقي كردن رقابت، منجر به شبهه و غفلتي بزرگ مي شود. بزرگترين شبهه درباره رقابت آن است كه تعريف مشخص و شفافي درباره آن وجود ندارد؛ اين موضوع بسيار بيش از آنچه فكر مي كنيد مهم است. همه فقط به كاربردهاي رقابت و سالم و ناسالم بودن آن مي انديشند و كسي به معنا و مفهوم آن اهميتي نمي دهد. اين نقيصه هم در سطح عامه ديده مي شود و هم در سطح خاص (مقامات و افراد تاثيرگذار).

معناي رقابت

تاكنون به اين موضوع فكر كرده ايد كه معناي رقابت چيست؟ ما چون به معناي رقابت توجه نمي كنيم، لذا به راحتي آن را مترادف با واژه مسابقه هم به كار مي بريم؛ در صورتي كه رقابت و مسابقه كلماتي هم معني نيستند. معناي اين دو كلمه متفاوت است و طبعاً كاربردهاي آنها نيز متفاوت خواهد بود. به تعاريف مسابقه و رقابت توجه كنيد:

مسابقه: كوششي براي وصول به هدفي كه مورد نظر ديگري نيز هست.
رقابت: كوششي براي پس انداختن ديگري از وصول به هدفي كه مورد نظر هر دو طرف است.(۱)


هم مسابقه و هم رقابت، كوششي براي وصول به هدفي مشترك است، با اين تفاوت كه رسيدن به هدف در رقابت، منوط به پس انداختن و پشت سر گذاردن ديگري است. با مثال هايي موضوع روشن مي شود. خداوند در قرآن مي فرمايد: «در كارهاي نيك، سبقت گيريد»(۲) تا به حال با دقت در مفهوم اين آيه انديشيده ايد؟ اگر كسي كار خيري انجام داد، خداوند ثوابي به او عطا مي فرمايد و اگر كسي ديگري، خيري بزرگتر يا كوچكتر انجام داد، خداوند به او هم متناسب با كارش ثواب مي دهد، اما اين بدان معنا نيست كه چون كار خير يكي بزرگتر است، خداوند از ثواب يكي كم كند و به ثواب ديگري بيفزايد. يا اگر شما ورزش كنيد كه سالم بمانيد و ديگري هم با همين هدف ورزش كند، چيزي از همديگر نمي كاهيد. در رقابت چنين نيست و اگر كسي چيزي را به دست آورد، ديگري از آن محروم مي شود. در فوتبال يك تيم اول مي شود و تيم هاي ديگر در رديف هاي بعدي قرار مي گيرند. در مدرسه وقتي دانش آموزي شاگرد اول مي شود، بقيه در رتبه هاي دوم به بعد قرار مي گيرند.

ما عادت كرده ايم بگوييم مسابقه دو و ميداني و يا مسابقه فوتبال و به راحتي كلمه رقابت را هم به جاي مسابقه به كار مي بريم، اما در واقع، فوتبال و دوو ميداني رقابت هستند، نه مسابقه. ورزش كردن اگر به قصد برد و باخت و پس انداختن ديگري نباشد، مسابقه است. بنابراين در رقابت، محدوديت هدف وجود دارد، در صورتي كه مسابقه چنين محدوديتي ندارد و هدف براي همه قابل دسترسي است.

چرا رقابت بد است؟

دلايل زيادي براي اثبات اين موضوع وجود دارد، اما مشكل آنجاست كه تغيير دادن نگرش ها كار سختي است. وقتي رقابت با زندگي ما آميخته مي شود و ساليان سال در ابعاد مختلف زندگي حضور داشته است، پذيرفتن نگرش جديد كار آساني نخواهد بود.

بيراه نخواهد بود اگر بگوييم موضوع رقابت بحثي بسيار جدي، پيچيده و داراي ابعاد غيرقابل تصور است. هم پذيرش رقابت و هم نفي آن تبعاتي فلسفي، روانشناختي، جامعه شناختي و غيره دارد و به طور كلي مي تواند تمام ابعاد مسائل انساني را تحت تأثير قرار دهد. شما اگر بپذيريد كه با رقابت زندگي كنيد بايد تبعات آن را هم بپذيريد. به همين ترتيب تصور دنيايي بدون رقابت تبعات خاص خود را خواهد داشت كه البته دشواري ها و دردسرهاي آن فوق العاده زيادتر خواهد بود.

وقتي مي گوييم رقابت بد است، به طور حتم شما شواهدي از آثار مثبت آن ارائه مي دهيد. مثلاً در مسائل تحصيلي، رقابت مي تواند عامل تحرك و ايجاد انگيزه براي دانش آموزان باشد. بله! رقابت مي تواند آثار مثبتي داشته باشد و ما را قانع سازد كه پديده اي خوب و مفيد است. اما اگر بدانيد كه آن چه آثار و عواقب منفي دارد، از خير آثار مثبتش خواهيد گذشت. بگذاريد در پاسخ به اين سؤال كه «چرا رقابت بد است» به دلايلي اشاره كنيم: (۳)

اول- مبناي اصلي رقابت مقايسه است. وقتي افراد را به رقابت وامي داريم، در واقع به نوعي آنها را با يكديگر مقايسه مي كنيم. مقايسه با يك اصل روانشناسي منافات دارد: اصل تفاوت هاي فردي. اگر مي پذيريم كه انسانها با هم متفاوتند و هر انساني موجودي منحصر به فرد است، پس چه اصراري به مقايسه آنها با يكديگر داريم؟ چرا به زور مي خواهيم انسان هايي با شخصيت ها و قابليت هاي متفاوت را در قالب هاي تحميلي و از پيش تعيين شده قرار دهيم؟ مي توان گفت كه تمايل به استفاده از رقابت، با ضعف نگرش هاي انسان گرايانه ارتباط دارد.

دوم- در رقابت هميشه برنده و بازنده وجود دارد. موضوع انسان هاي برنده و بازنده بسيار مورد توجه عده اي از روانشناسان بوده است. با گسترش نهضت روانشناسي انسان گرا اين موضوع اهميت بيشتري يافته است. چرا هميشه بايد سعي كنيم كه افراد جامعه را در دو قطب برنده- بازنده قرار دهيم؟ آيا القاي حس برتري طلبي و سلطه جويي ابزار مناسبي براي اعتلاي شخصيت انسان هاست؟ آيا انسان ها زماني خوشبختند كه برنده شدنشان را بر ديگران جشن بگيرند؟ و آيا اين نگرش با اصول انساني- ديني سازگاري دارد؟

سوم- در رقابت تعداد بازنده ها بيشتر از برنده ها ست. شايد تاكنون در مدارس شاهد اعطاي جوايز به شاگردان اول تا سوم يا نفرات برتر بوده ايد. تعداد محدودي جايزه مي گيرند (و معمولاً هم بيشتر وقت ها جايزه ها را اينان تصاحب مي كنند) و بقيه دست مي زنند و برنده ها را تشويق مي كنند. چون رقابت منجر به برنده شدن عده اي مي شود ما دلمان را خوش مي كنيم كه رقابت آثار مثبتي دارد. در رقابت تبليغاتي هم اين نكته قابل تأمل است. شركتي كه در رقابت تبليغاتي برنده مي شود حتي اگر كيفيت محصولش پايين تر از كالاهاي مشابه باشد بالاخره سود خود را مي برد و بازنده ها هميشه كساني نيستند كه واقعاً قابليت هاي كمتري دارند.

چهارم- در رقابت برنده ها به اندازه اي مورد توجه قرار مي گيرند كه بازنده ها فراموش مي شوند. در سياست، اقتصاد، هنر و هر سوژه ديگري، اين برنده ها هستند كه مورد توجه اند و بازنده ها حتي اگر قابليت ها و ارزش هايي هم داشته باشند به تدريج فراموش مي شوند. يك اثر مخرب رواني رقابت در همين موضوع نهفته است. فرد برنده براي اين كه فراموش نشود تنور رقابت را داغ تر مي كند و هميشه سعي مي كند برنده باقي بماند. يك ترس عمده و هميشگي برنده ها اين است كه برنده بودنشان را حفظ كنند. در موارد زيادي، در رقابت هدف تغيير مي كند و فرد به جاي تلاش در نيل به هدف اصلي، تلاش خود را مصروف برنده بودن و برنده ماندن مي نمايد و حتي ممكن است كه هدف اصلي براي او ديگر ارزش خود را از دست بدهد. در هر حال ترس از عقب افتادن و فراموش شدن جزيي از رقابت و رقابت طلبي است. در رقابت بازنده ها به تدريج فراموش مي شوند.

پنجم- رقابت به نفع قوي ترهاست تا ضعيف ترها. در فوتبال، در صنايع مختلف، در سياست و حتي در يك مدرسه، اكثراً قوي ترها در رقابت برنده اند. تا به حال توجه كرده ايد كه مثلاً در يك مدرسه از ابتداي سال تحصيلي كه رقابت بين بچه ها آغاز مي شود و به عبارت بهتر، رقابت از طرف عوامل مدرسه و والدين ايجاد مي شود، به مرور زمان عده اي كه قوي ترند رتبه هاي برتر را به خود اختصاص مي دهند و بقيه از آنها فاصله مي گيرند. بعد از مدتي، فقط قوي ترها با هم مبارزه مي كنند و ضعيف ها فقط به نظاره مي نشينند. اين فرايند منجر به ايجاد و بسط خود پنداره منفي در عده زيادي از دانش آموزان مي شود، يعني آنها به اين باور مي رسند كه هر چه زور بزنند و تلاش كنند بي فايده است.

ششم- كنترل رقابت اغلب ناممكن است. برخلاف اين تصور كه مي توان براي رقابت حد و مرزي تعيين كرد عملاً كنترل رقابت و تعيين محدوده و نقطه پايان براي آن اغلب ناممكن است. معمولاً ما در مدرسه، خانه، محيط ورزشي، زندگي شخصي و غيره، رقابت را آغاز مي كنيم ولي از كنترل آن عاجز مي مانيم. يك بعد مهم رقابت بعد عاطفي است كه ماهيتاً كنترل آن كار آساني نيست.


خوب اين چند دليل، باز به دلايل بيشتري نياز داريد؟! به دلايل زياد ديگري هم در مخالفت با رقابت مي توان اشاره كرد ولي آنچه كه اينجا مي آيد بحثي روزنامه اي است و تا همين حد قابل طرح است. طرح اين موضوع حداقل براي عده اي بخصوص مدارس، معلمان و مربيان، والدين و ساير افراد و مرتبط با مسائل انساني مي تواند قابل تأمل و تفكر باشد.

حداقل مي توان به اين نتيجه رسيد كه كاربرد رقابت، اولاً به جنبه هاي انساني قضيه بيشتر توجه كنيم. ثانياً درباره آثار مثبت آن دچار اغراق و خودفريبي نشويم و ثالثاً- به دنبال شناسايي ابزارهاي انگيزشي ديگر هم باشيم. اين نكته از اهميت بيشتري برخوردار است و مي تواند نكات قبلي را هم تحت تأثير قرار دهد، اگر جامعه با ابزارهاي انگيزشي ديگري و بخصوص روش هاي مشاركتي و همچنين روش هايي كه جنبه هاي معنوي دارند آشنا شود، ديگر خود را به رقابت محدود نخواهد كرد.


نكاتي براي انديشيدن


۱- بحث رقابت از منظر انساني- ديني بايد به شدت مورد تأمل و تحقيق قرار گيرد. رقابت با مباني دين اسلام تقابلي آشكار دارد. مطالعه و بررسي آيات و روايات به يافته هاي جديد و شگفت آوري منجر خواهد شد.

۲- رقابت محصول غرب است و بنا نهادن جامعه اي بر مبناي رقابت ما را غربي تر خواهد كرد همچنان كه اين اتفاق افتاده است و دارد سرعت مي گيرد! چرا جامعه و نظام ما بدون انديشه اي بنيادي به استفاده از رقابت تمايل نشان مي دهد؟ رقابت ها (يا مسابقه هاي) قرآني چه معنا و مفهومي دارد؟

۳- عجيب است كه در جوامع غربي بخصوص در مباحث تربيتي و آموزشي، رقابت دارد جاي خود را به مشاركت مي دهد ولي ما هنوز رقابت را به عنوان تنها ابزار انگيزشي مي شناسيم! در آموزش و پرورش ايران گهگاه چيزهايي در باب روش هاي جديد انگيزشي گفته مي شود ولي چندان جدي نيست! چه زماني بايد متوجه شويم كه استفاده از رقابت يك انحراف تربيتي محرز براي جامعه ماست؟

پي نوشت ها:

۱) اين تعاريف مبناي پژوهشي دارند. جهت اطلاع از مباني تعاريف ارائه شده مي توانيد به پايان نامه كارشناسي ارشد نگارنده مراجعه كنيد: مقايسه اثربخشي سه روش رقابت فردي، تلاش فردي و رقابت گروهي/ به راهنمايي دكتر علي اكبر سيف/ دانشگاه علاوه طباطبايي/ سال تحصيلي ۷۵-۷۴

۲) قرآن: مائده/ ۴۸

۳) پايان نامه/ اصلاني

ا اينجا كليك كنيد تا اصل مقاله و نماد جالب رقابت را ببينيد !!


Tuesday, January 06, 2004

مدرسه مسلم بن عقيل تبريز ، مدرسه اي نوآور

در سال گذشته تحصيلي ،يك روز در اولين ساعت بامداد ديدن كا منت آقاي طاهري مدير مدرسه مسلم كه در آن گزارش فعاليت مدرسه را ارسال كرده بود من را شگفت زده كرد ، چون تا آن موقع به فكرم نرسيده بود كه گزارشات مدارس مجري طرح ارزشيابي توصيفي را از طريق كا منت ها دريافت كنيم. اينك دومين نو آوري در سطح مدارس مجري طرح ارزشيابي توصيفي نيز به نام مدرسه مسلم بن عقيل تبريز ثبت شده است. پيامي كه در پي مي آيد در اولين ساعت بامداد امروز از طريق كا منت مطلب زير (نگرشي در مباني نظري طرح ارزشيابي توصيفي) كه همه مي توانند ببينند ؛ توسط آقاي نادر طاهري مدير مدرسه مسلم ارسال شده است.

بسمه تعالي

به وزارت آموزش و پرورش- دفتر ارزشيابي تحصيلي -جناب آقاي محقق معين
از دبستان مسلم بن عقيل –ناحيه يك تبريز

سلام عليكم
احتراما به استحضار عالي مي رساند كه بعد از گردهمايي آموزگاران مجري طرح ارزشيابي توصيفي در استان آذربايجان شرقي، با آموزگاران محترم مجري طرح در اين آموزشگاه جلسه اي تشكيل داده و در مورد نحوه ي گردهمايي و ساير اقدامات انجام گرفته درباره ي طرح تبادل نظر شد و اطلاعات لازم بدست آمد.

در ضمن به اطلاع مي رساند كه جهت تكميل و تسريع در كارها و در راستاي گسترش شبكه اطلاع رساني وبلاگ اينترنتي به نشاني :
www.moslem-abn-agil.persianblog.com داير گرديد. و با ايميل : Moslem_abn_agil@noavar.com پيغامها براي اين آموزشگاه قابل دسترسي خواهد بود.

به هر حال اقداماتي است اندك كه از تدبير و تجربه ي اساتيد و مسئولان محترم علي الخصوص جناب عالي به دست آمده است. اميدواريم گامي براي اجراي هر چه بهتر ارزشيابي توصيفي باشد. در خاتمه از لطف جنابعالي در ارسال پيام تسليت به مناسبت درگذشت والده ي مكرمه اين حقير تشكر نموده و آرزوي سلامتي جنابعالي و همه خدمتگذاران عرصه ي تعليم و تربيت را از درگاه خداوند متعال مسئلت مي نمايد. و همچنين براي مصيبت ديدگان شهرستان بم آرزوي صبر و بردباري براي از دست رفتگان عزيزمان مغفرت الهي را طلب مي نماييم .
دبستان مسلم بن عقيل ناحيه يك تبريز – طاهري


ويژگي نو آورانه مدرسه مسلم كه در اولين پيامهاي و بلا گ مدرسه مسلم بن عقيل مشاهده مي شود ؛ صرفا در اولين مدرسه مجري طرح ارزشيابي توصيفي كه خودش وبلاگ درست كرده نيست . بلكه گزارش فعاليت ها يش را هم راسا منتشر كرده و در يك پيام به وبلاگ اصلي هم لينك داده است !! گزارش فعاليت هاي سال گذشته مدرسه مسلم را مي توانيد در ديگر وبلاگ اين مدرسه در اينجا ببيند. بار ديگر از همه دوستان مدرسه مسلم بويژه جناب آقاي طاهري مدير مدرسه و فرزند عزيزشان كه با طرح ارزشيابي توصيفي همكاري هاي ارزشمندي داشته اند؛ صميمانه متشكرم.
محقق معين ، تهران، سه شنبه 16/10/1382

Thursday, January 01, 2004

نگرشي در مباني نظري طرح ارزشيابي توصيفي

محمد حسن محقق معين

11 دي 1382


مقدمه

وجه مميزه طرح ارزشيابي توصيفي از ساير طرح هاي ارزشيابي تحصيلي ، تاكيد اين طرح بر استفاده از مقياس هاي كيفي (qualitative scales)در سنجش پيشرفت تحصيلي دانش آموزان است. ارزشيابي توصيفي كه تركيبي از دو واژه "ارزشيابي " و "توصيفي" است؛ يك اصطلاح علمي نيست كه به دنبال آن در فرهنگ هاي علوم تربيتي بگرديم!! اين تركيب نامي است كه براي ناميدن و معرفي يك طرح جديد ارزشيابي تحصيلي به دلخواه انتخاب شده است. طرح ارزشيابي توصيفي نوعي ارزشيابي كيفي(qualitative evaluation) است.

ارزشيابي كيفي بيانگر رويكرد جديدي در تكميل ارزشيابي هاي سنتي است. نظريات گوبا و لينكلن سيطره ارزشيابي هاي سنتي را مورد تهاجم قرار داده و بيش از يك دهه موضوع جدال نظري صاحبنظران ارزشيابي بوده است (ANDERSON, 1999) .آندرسون در كتاب " بنيادهاي تحقيق آموزشي" اين مباحثات را در پاسخ به برخي محدوديت هاي ارزشيابي هاي سنتي قلمداد نموده و آنرا موجب شكوفا شدن عرصه ارزشيابي و خط مشي گذاري مي داند)مقني زاده (محقق معين)، 1380)

متاسفانه تا كنون طراحان طرح ارزشيابي توصيفي، مباني نظري اين طرح را ارائه ننموده و صرفا به بيان شواهد پژوهشي و مستندات اداري استفاده از مقياس هاي كيفي در ديگر كشور ها بسنده كرده اند. از آنجا كه اخيرا مباني نظري طرح ارزشيابي توصيفي از سوي صاحبنظران مورد بحث قرار گرفته است؛ از جمله در ويژه نامه هفته پژوهش سال 1382 پژوهشكده تعليم و تربيت ، نگارنده بر خود فرض نمود كه به عنوان يكي از همكاران اين طرح به سهم خود با وضوح بيشتري برخي از پشتوانه هاي نظري طرح ارزشيابي توصيفي را دو باره مطرح نمايد.

از ابتداي سال جاري كه از موضوع برگزاري همايش ارزشيابي تحصيلي آگاه شدم؛ با ارسال مقاله قصد داشتم در خصوص مباني نظري طرح ارزشيابي توصيفي، در همايش ارزشيابي تحصيلي كه با حضور مجريان طرح و ساير صاحبنظران و دست اندر كاران ارزشيابي تحصيلي در آذر ماه 1382 در تهران برگزار شد ، آخرين يافته ها و حاصل مطالعات خويش را عرضه كنم! اما هر چند كه به موقع مقاله را ارسال كردم اما متاسفانه فرصت و اجازه اين كار به من داده نشد !!
خوشبختانه در مرداد ماه سال 1380 در مقاله اي تحت عنوان ارزشيابي توانمند ساز مشروحا مباني نظري "ارزشيابي كيفي "، "مدل ارزشيابي توانمند ساز " و نحوه كاربرد اين مدل در بخشي از نظام آموزشي كشورمان (آموزش فني و حرفه اي يا علمي – كاربردي ) را مطرح كرده ام. همچنين در تير ماه سال 1382 گزارش اجراي طرح پيش آزمايشي ارزشيابي توصيفي در 24 كلاس اول ابتدائي 12 مدرسه در 5 استان كشور در سال تحصيلي 1382- 1381 را به دفتر ارزشيابي تحصيلي و تربيتي وزارت آموزش و پرورش و از آن طريق دبيرخانه شوراي عالي آموزش و پرورش تقديم كرده ام. گزارش اجمالي اجراي پيش آزمايشي طرح ارزشيابي توصيفي را بخوانيد.

متاسفانه اغلب مسئولين اصلي طرح ارزشيابي توصيفي در دفتر ارزشيابي تحصيلي و تر بيتي وزارت آموزش و پرورش هيچ رغبتي به استفاده از نظرات صاحبنظران دانشگاهي و حتي ديگر دست اندر كاران در وزارت آموزش و پرورش و علاقه منداني چون من براي ارتقاء كيفيت اجراي طرح آزمايشي ارزشيابي توصيفي از خود نشان نمي دهند. معهذا نگارنده طي شش ماه گذشته به صورت داوطلبانه وبلاگ ارزشيابي توصيفي را فعال نگاه داشته و با مجريان طرح آزمايشي ارزشيابي توصيفي در مدارس و سازمانهاي آموزش و پرورش استانها ارتباط خود را حفظ كرده و تا وقتي كه بتواند حفظ خواهد كرد. در ادامه بخشي از مباني نظري طرح ارزشيابي توصيفي تقديم مي شود.

نظريه گوبا و لينكلن (GUBA & LINCOLN THEORY)

گوبا و لينكلن در سال 1989 نتايج تحقيقات خود را در كتابي تحت عنوان نسل چهارم ارزشيابي ( Fourth Generation Evaluation) منتشر ساخته اند . نتايج پژوهشهاي اين دو ارزشياب را شايد بتوان به زلزله اي در ارزشيابي تشبيه كرد.
جارگون باسترز(Jargon Busters) چكيده‌اي از كتاب نسل چهارم ارزشيابي تهيه كرده است كه نظريه گوبا و لينكلن را با استفاده از اين چكيده در ادامه بيان كرده ايم. اصطلاح نسل چهارم ارزشيابي اين سئوال را به ذهن متبادر مي سازد كه نسلهاي اول تا سوم ارزشيابي از نظر گوبا و لينكلن كدامند و از چه ويژگي هائي برخوردارند؟ در جملاتي كوتاه به بيان اين مهم مي پردازيم.

نسل اول ارزشيابي (اندازه گيري )

نسل اول ارزشيابي را در يك كلمه مي توان اندازه گيري ( Measurement) ناميد . هدف اصلي مدرسه، ياددادن شناخت هاي بي غلط بوده است. بچه ها اين واقعيات را به نحو ماهرانه‌اي بوسيله آزمونهاي حافظه به ما بر مي‌گردانند . نقش ارزشياب در اين نسل از ارزشيابي، فني بوده است . از وي انتظار مي رفته است كه دانش و توانائي استفاده از طيف وسيعي از ابزارهاي اندازه گيري روانسنجي را كه از اواسط دهه 1940 در دسترس بوده را داشته باشد .

نسل دوم ارزشيابي (توصيف)

نسل دوم ارزشيابي را مي توان در اصطلاح «توصيف» (Description) خلاصه كرد . نسل اول دانش آموزان را به عنوان هدفِ ارزشيابي هدف، گرفته بود . اما چنين هدفي اطلاعات مفيدي درباره برنامه مدرسه بدست نمي دهد . اين وضعيت زيبنده مقتضيات ايالات متحده آمريكا در دهه 1930 بود و بنابراين نسل دوم ارزشيابي متولد شد .
در حول وحوش اين زمان رالف تايلر( Ralph Tyler) در حال ارتقاء بخشيدنِ آزمونهايي براي اندازه گيري اينكه تا چه حد دانش آموزان چيزهايي كه معلمان آنها از آنها انتظار دارند ياد بگيرند را ياد گرفته‌اند يا نگرفته‌اند، بود. به چنين پيامدهاي يادگيريِ دلخواهي، بر چسب اهداف زده شد. تايلر وظيفه تعديل كردن رويه هايي براي پالايش برنامه آموزشي جديد به نحوي كه براي زمان خود طراحي شده باشند و اطمينان از خوب كار كردنشان وجود داشته باشد را بر عهده گرفت . او گستره‌اي كه برنامه هاي جديد به اهدافشان دسترسي پيدا كرده اند را اندازه گيري كرد و بنابراين قادر شد تا نقاط قوت و ضعف در طراحي برنامه درسي را مورد توجه قرار دهد.
بنابراين نقش ارزشياب، توصيف الگوهاي قوت و ضعف در تعيين اهداف و كاربرد آن در برنامه درسي مفروض شده است.

نسل سوم ارزشيابي (قضاوت)

سومين نسل ارزشيابي را گوبا و لينكلن «قضاوت»( Judgement) ناميده اند. آمريكائي ها ضرب المثلي دارند كه مي گويد «چيزي را كه ارزش انجام دادن ندارد، نبايد خوب انجام داد» ( Something not Worth doing is not Worth doing Well) سئوال كليدي كه بعد از دهه 1950 در آمريكا مطرح شد اما نه خيلي زياد، اين بود كه آيا به اهداف رسيده ايم و دقيق تر اينكه آيا اهداف ارزشمندند ؟
اين نسل سومي كه بنابراين، قضاوتهايي در مورد ارزشمند بودن، ناميده شد؛ در بردارنده مدلهاي متفاوتي براي دست يافتن به ارزشها در خلال دهه هاي 60 و 70، آينده اي حياتي دربرداشت. بنابراين ارزشياب به مثابه يك قاضي عمل مي كرد.

نقيصه هاي ارزشيابي در سه نسل

گوبا و لينكلن سه نقيصه مهم براي سه نسل اول تا سوم ارزشيابي بيان كرده اند كه عبارتند از:
I - گرايش به مديريت گرائي
مديري كه ارزشياب را به استخدام در آورده گرايش به ايستادن بيرون از دايره ارزشيابي را دارد. كيفيت هاي مديريت او نبايد زير سئوال كشيده شود . ارتباط مدير و ارزشياب نابرابر و غير منصفانه است و در خصوص تصميم‌گيري در مورد اينكه چگونه سئوالات بايد پرسيده شود و جوابها چگونه جمع آوري و تفسير شود و چه كسي نتايج را ببيند؛ ديگر ذي نفعان نماينده نداشته و ممكن است از حقوق خود محروم شوند .
II - شكست در سازكاري با ارزش تكثر گرايي
وقتي كه ارزشيابي نوعي ارزش گذاري در نظر گرفته شود ، سئوالي وجود دارد و آن اينكه ارزشهاي چه كساني ؟ ادعاي عاري از ارزش بودن در شيوه تحقيق علمي ، قابل دفاع نبوده و به عنوان موردي از ارزش تكثر گرايي در جوامع و در بين فرهنگها به عنوان يك موضوع حياتي كه بايد در ارزشيابي مورد توجه قرار گيرد ، وجود دارد . هيچكدام از رهيافتهاي سه نسل اول ارزشيابي در كمترين مقدار هم با ارزشهاي متفاوت سازگاري ندارند .
IIV - فراتر رفتن از تعهد به انگاره تحقيق علمي
هر سه مدلهاي اوليه ارزشيابي ظاهرا انگاره علمي را به عنوان راهنماي كار روش شناختي خود به كار مي برند. اما چنين شدت وابستگي به روش هاي علمي نتايج ناخوشايندي را بدنبال داشته است كه عبارتند از :
الف ـ هرز رفتن زمينه
بر آورد آن چيزي كه مورد ارزشيابي قرار مي گيرد در داخل زمينه ويژه بزرگتر آن نيست . اين وضعيت منجر به تعميم در سئوالات و نتايج و دگرديسي و تقليل وابستگي زمينه اي و قابليت كاربرد يافته ها مي شود .
ب ـ وابستگي شديد به سنجه هاي كمي
چنين شيوه هائي عملا منجر به آن مي شود كه فكر كنيم آنچه نمي تواند قابل سنجش باشد واقعيت هم ندارد .
ج ـ تحميل واقعيت
علم ادعا مي كند كه با ما درباره چيزهائي كه واقعا هستند گفتگو مي كند و مشخصه آن مديريت گرائي و تعهد به انگاره علمي است و اين منجر به قفل شدنِ تفكر در شيوه تجربه گرايانه و عاريه دادن حمايت هاي غير مشروع از وضع موجود است .
دـ واقعيت علمي قابل مذاكره نيست
اگر علم واقعيات را درباره چيزها فاش كند پس هر تفسير جايگزين ديگري بايد اشتباه باشد .
هـ ـ ارزشياب داراي مسئوليت اخلاقي نيست
با توجه به رعايت اصل عاري از ارزش بودن، ارزشياب براي نتيجه گيري هايش هيچگونه مسئوليت اخلاقي ندارد اگر كه يافته ها واقعيات علمي باشد .

نسل چهارم ارزشيابي (فرايند)

نسل چهارم ارزشيابي با ادعاها ، علائق و مسائلِ مخاطبان ذينفع و به كارگيري روش شناسي پاردايم تفسير گرايان سازماندهي شده است . اين نسل ارزشيابي در بردارنده فرايندهاي زير است اما نه ضرورتا به ترتيبي كه ذيلا مطرح شده است:
1ـ تعريف ترتيبات كامل ذي نفعاني كه مخاطراتي در پروژه مورد ارزشيابي دارند
2ـ انگيزاندن هر يك از گروههاي ذينفع براي ارائه تفسيرهاي خود از مسائلشان و مرتب كردن ادعاها ، علائق و مسائلي كه ذي نفعان مي خواهند آنها را با تفسير شان مرتبط نمايند .
3ـ فراهم كردن زمينه و روشي كه از خلال آن، امكان درك، نقد، تحسين و محاسبه، تفاسير متفاوت و ادعاها ، علائق و مسائل متنوع وجود داشته باشد .
الف ـ اين روش شناسي مي بايست از داخل هر يك از گروههاي ذي نفع تفسيرگروه يا در صورت اختلاف، تفاسير گروه را بيرون كشيده به نحوي كه امكان دسترسي و اتخاذ تصميمات درباره ادعاها، علائق و مسائل وجود داشته باشد .
ب ـ بارور شدن و دگرگشتي هرگروه به همراه تفاسير، ادعا ها، علائق و مسائل مربوطه، منبعث از ديگر گروها است چرا كه چنين مقولاتي مي بايست با هم برخورد كرده و داد و ستد نمايند. چنين باروري و دگر گشتي ميان گروهي ممكن است همچنين شامل تفاسيري كه از ادبيات يا ديگر جوانب و يا از تجربيات ارزشياب بيرون كشيده مي شود؛ بگردد. هر تفسير ادعا، علاقه يا مسئله، ممكن است شايستگي ارائه شدن و باز كردن باب نقد و انتقاد را داشته باشد.
4 ـ ايجاد وفاق با ارج نهادن بر بسياري از تفاسير و ادعاهاي مربوط به آن ، علائق و مسائل امكان پذير است .
5 ـ برنامه اي براي مذاكره، بر روي مقولاتي كه در مورد آنها وفاق وجود نداشته و يا وفاق روي آنها كامل نيست.
6 ـ جمع آوري و تهيه اطلاعات مورد نياز براي برنامه مذاكره.
7 ـ تبادل نظر و ميانجيگري در گرد همائي نمايندگان گروههاي ذينفع در هر مذاكراي كه مي‌تواند اتفاق بيفتد.
8- نوشتن و بسط يك يا چند گزارش از يافته هاي مرتبط با گروههاي ذينفع ارزشيابي، به منظور جلب و ارتقاء وفاق روي تفاسير و راه حلهائي در مقابل ادعا ها ، علائق و مسائلي كه وجود دارد .
9- به جريان انداختن مجدد ارزشيابي به منظور خلاصي از تفاسير غير پايدارو ادعاها، علائق و مسائلي كه وجود دارد.
نهمين فرايند پيشنهادي گوباولينكلن براي انجام ارزشيابي به روش نسل چهارم، بيانگر اين نكته مهم است كه ارزشيابي هاي نسل چهارم هرگز كامل نمي شوند. آنها مؤكول به نيازهاي فراتر و فرصتهاي بعدي مي گردند.

دلايل اهميت ذي‌نفعان در نسل چهارم ارزشيابي

گوبا و لينكلن اهميت زيادي براي ادعاها ، علائق و مسائل گروه هاي ذي نفع قائل هستند . آنها خودشان در كتابي كه در سال 1989 نوشته اند پنج دليل براي توجه و اهميت به گروههاي ذي نفع به عنوان اساسي براي تصميم گيري در باره اطلاعاتي كه در يك ارزشيابي مورد نياز است؛ بيان كرده اند. اين دلايل عبارتند از :
1- ذي نفعان در موقعيتي هستند كه ارزشيابي منافع آنها را در معرض خطر قرار مي دهد بنابراين منصفانه و سزاوار است كه علائق آنها وارد فرايند ارزشيابي شود.
2- ارزشيابي به اين شيوه، ذي نفعان را به آشكار كردن استسمار ، محروميتها و ناتوانائيهايشان وادار مي كند . بنابراين علائق دفاع از خود به آنها اين حق را مي دهد كه برخي از كنترلها را برفرايند ارزشيابي به عمل آورند .
3- ذي نفعان، مجازا نمايندگي بازار دست نخورده اي را مي نمايند كه براي استفاده از يافته هاي ارزشيابي پذيراي تعريف نيازها و علائق خود هستند .
4- فراگيري داده هاي ذي نفعان به مقدار زيادي گستردگي حوزه معنائي تحقيق را موجب شده و در تشخيص منطقي چيزهاي غير قابل اندازه گيري، دخالت دارد و اين ضرورتي براي پيامدهاي مثبت ارزشيابي است .
5- همه بخشها مي توانند به طور متقابل براي بيشتر شكل گرفتن آموزش ببينند و كاركنان فرهيخته ساخته شوند و به همان خوبي كه ارتقاء مي يابند ، رهگشاي ديگران باشند .
گوبا و لينكلن همچنين تاكيد كرده اند وقتي چنين بحثهائي به ديگر جنبه ها كشيده مي‌شود دلايل ديگري گسترش مي يابند براي مثال نياز به :
ـ دور شدن از ايدئولوژي مديريت گرائي
ـ در نظر گرفتن ارزشهاي كثرت گرايانه
ـ بازنگري بنياد هستي شناختي تفسيرهاي ارزشيابانه

ويژگيهاي نسل چهارم ارزشيابي

بايستي باور كرد كه نسل چهارم ارزشيابي جرياني پويا و توانفرساست كه مي بايد مورد توجهات جدي قرار گيرد ذيلا به بيان ويژگيهاي نسل چهارم ارزشيابي مي پردازيم .
1ـ ارزشيابي يك فرايند است. فرايندي كه از طريق آن ارزشيابان و گروههاي ذينفع به هم پيوسته و دسته جمعي به خلق يا حركت به سوي خلقِ يك تفسير ارزشي اجتماعي از برخي چيزهاي مورد ارزشيابي مي پردازند . اين ضرورتا موجب توليد اطلاعات انكار ناپذير (لااقل تجربه پذير از برخي جنبه ها) نمي شود. برخي ويژگيهاي اين فرايند عبارت است از:
الف ـ فرايندي شامل جمع آوري داده و ارزش گذاري داده (تفسير ) به يك كلي جدايي ناپذير و همزمان .
ب ـ فرايندي محلي است كه پيامدهاي آن بستگي به زمينه هاي محلي دارد ، ذي نفعان محلي و ارزشهاي محلي كه امكان تعميم به ساير مجموعه ها را ندارد .
ج ـ فرايندي اجتماعي سياسي است . جنبه هاي اجتماعي ، فرهنگي و سياسي بدور از اينكه به تنهائي مايه حواس پرتي تحريف و يا دردسر باشد با فرايند همبسته شده اند . اين جنبه ها حداقل همانقدر مهم است كه توجهات به كفايت فني اهميت دارد .
دـ يك فرايند ياد دهي و يادگيري است . ارزشيابان ، كارآوران ، پاسخگويان و همه ذي نفعان، هر دو عمل يادگيري و ياد دهي به ديگري را انجام مي دهند .
هـ ـ فرايندي مستمر ، بازگشت پذير و ناهمگون است. به دليل اينكه يافته هاي آن منجر به خلق تفاسير اجتماعي كه موضوعي براي بازسازي است ، مي باشد . ارزشيابي ها بايد مستمرا مورد تجديد نظر قرار گرفته و به روز گردد.
وـ فرايندي اضطراري است . ارزشيابي نمي تواند كاملا مطابق طراحي جلو برود براي اينكه تمركز آن بر وابستگي به داده هاي ذي نفعان و فعاليتهاي مجموعه‌ايِ تصادفي است
زـ فرايندي است براي اشتراك در پاسخگويي نسبت به امور مورد ارزشيابي به جاي مسئوليت يكجانبه نسبت به آنهاست .
ح ـ فرايندي كه ارزشيابان و ذي نفعان در يك ارتباط جدلي تفسيري مشاركت دارند .
2ـ ارزشيابان تعداد زيادي نقش قرار دادي (اما با تعريف مجدد) و نقش هاي غير قرار دادي را در اجراي نسل چهارم ارزشيابي ايفا مي كنند.
3ـ ارزشيابان بايستي نه تنها داراي تخصصي فني باشند بلكه همچنين واجد كيفيت هاي بين شخصي‌كافي و مناسب باشند . شايد مهمترين كيفيت ها عبارت از صبوري، انسانيت، صداقت، انطباق پذيري و احساس توافق جويي باشد .
در روش شناسي گوبا و لينكلن كه ملهم از تفسير گرايان است واژه ها معاني متفاوتي نسبت به ديگر روش شناسي‌ها دارند. در اينجالازم است بعضي از واژه‌هاي مهم كه رويكرد چهارمين نسل ارزشيابي را بهتر آشكار مي كند با استفاده از كتاب چهارمين نسل ارزشيابي بيان نمائيم.

مفهوم شناسي نسل چهارم ارزشيابي

ـ حقيقت (Truth)
يك موضوع مورد وفاق در ميان آگاهان مطلع و فرهيخته است . و نه موضوعي كه با يك واقعيت عيني مطابقت داشته باشد .
واقعيات ( Facts )
واقعيات معنايي بدون قرار گرفتن در يك چار چوب ارزشي ندارند . بنابراين واقعيات نمي‌توانند به عنوان شيء در هر چارچوبي برآوردشوند.
علتها ( cases ) و اثرات ( effects )
علتها و اثرات نمي توانند وجود داشته باشند به جز به وسيله اِسناد ، بنابراين پاسخگويي (مسئوليت ) يك موضوع نسبي است و متضمن حق مساوي همه بخشهاي متعامل است .
پديده ها ( phenomena )
پديده ها فقط در داخل زمينه اي كه مطالعه مي شوند مي تواند فهميده شود . يافته هاي از يك زمينه نمي تواند به جاي ديگر تعميم داده شود ، نه مسائل و نه راه حلها را از يك مجموعه به مجموعه ديگر نمي توان تعميم داد .
مداخله ها ( interventions )
مداخله ها پايدار نيست ، وقتي مداخله ها در زمينه ويژه اي عرضه مي شود؛ حداقل انتظار مي رود به همانقدري كه تحت تاثير زمينه قرار مي گيرد و تغيير مي كند زمينه را نيز تحت تاثير قرار دهد .
تغيير ( change )
تغيير نمي تواند مهندسي شود . يك فرايند غير خطي وجود دارد كه در بردارنده آغاز اطلاعات جديد و افزايش فرهيختگي در كار برد آن در خلال تعابيري كه انسانهاي مشاركت كننده دارند، مي باشد .
ارزشيابي ( Evaluation )
ارزشيابي فرآوري داده ها از شرايطي است كه واقعيات وارزشها بصورت جدا نشدني بهم مرتبطند .ارزش گذاري بخشي ضروري از فرايند ارزشيابي است كه فراهم آورنده بنيادي براي انتساب معناست.
پاسخگويي ( Accountability )
پاسخگويي يك ويژه گي بهم فشرده ي متقابل و همزمان ارزشياب و ارزشيابي شونده است . هيچ كس به تنهايي براي جايزه گرفتن يا شرمنده شدن مورد خطاب نيست .
ارزشيابان ( Evaluators )
ارزشيابان‌كساني هستند كه اولا مشاركت كنندگان ذهني با ذي‌نفعان در توليد داده‌هاي حقيقي‌اند و ثانيا هماهنگ كنندگان فرايند مذاكره كه تلاش مي كنند وفاق، آگاهي بهتر و فرهيختگي بيشتر در مورد تفاسير را به نقطه اوج برسانند .
داده هاي ارزشيابي ( Evaluation data )
داده هاي ارزشيابي ناشي از تحقيقات تفسير گرايانه، داراي وضعيت يا قوانين ويژه اي نيست. اين داده ها براي اينكه حركت به سوي دسترسي به وفاق امكان پذير گردد، به سادگي تفسير ديگري ارائه مي دهند. (BUSTERS, 2001)
ارائه نظريات گوبا و لينكلن پيرامون ارزشيابي ، دهه آخر قرن بيستم ميلادي را براي دانشمندان ارزشيابي سرشار از تحرك و پويايي و ارائه نقد و انتقاد و بحثهاي فراوان كرد كه هر كدام به سهم خود موجب شكوفايي و پهناوري گستره ارزشيابي شدند (مقني زاده (محقق معين )، 1381).

منابع و مآخذ

فارسي:

مقني زاده (محقق معين )، محمد حسن، 1380، ارزشيابي ثمربخشي دوره‌هاي علمي كاربردي، موسسه پژوهش و برنامه‌ريزي آموزش عالي.

مقني زاده(محقق معين )، محمد حسن، 1380، ارزشيابي توانمند ساز، سخنراني در مركز آموزش عالي امام خميني (ره) در تاريخ 12/9/1380.

مقني زاده(محقق معين )،محمد حسن،1381،ارزشيابي اجراي پيش آزمايشي مقياس كيفي در مدارس ابتدائي كشور در سال تحصيلي 1382-1381 (گزارش مقدماتي)، دفتر ارزشيابي تحصيلي و تربيتي وزارت آموزش و پرورش.

محقق معين ، محمد حسن،1382،ارزشيابي اجراي پيش آزمايشي طرح ارزشيابي توصيفي ،دفتر ارزشيابي تحصيلي و تربيتي وزارت آموزش و پرورش.


انگليسي:


Anderson, gary with nancy arsenaul , 1999 ,Fundamentals of Educational Research , London.

Busters , jargon , Fourth Generation , Evaluation ,2001,( source : GUBA EG and Lincoln Ys (1989) Fourth Generation Evaluation , sage).